winner's circle


(محلی در زمین اسبدوانی که سوارکار و اسب برنده در آنجا قرار می گیرند) جایگاه برندگان

جمله های نمونه

1. "I want to get back to the winner's circle again, " he said.
[ترجمه گوگل]او گفت: "من می خواهم دوباره به حلقه برنده بازگردم "
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" من می خواهم دوباره به دایره برنده برگردم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He's been in the winner's circle seven times now, putting him in a tie with Stephen Stanley for most victories in the six-year history of the contest.
[ترجمه گوگل]او در حال حاضر هفت بار در حلقه برندگان قرار گرفته است و او را برای بیشترین پیروزی در تاریخ شش ساله مسابقه با استیون استنلی در تساوی قرار داده است
[ترجمه ترگمان]او در حال حاضر هفت بار در دایره برنده بوده و با استفن استنلی برای پیروزی در تاریخ ۶ ساله رقابت بازی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Don't let another day pass by without evaluating and updating your existing tactics and incorporate fresh, proven tactics that will make your sales soar and put you in the winner's circle.
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید روز دیگری بدون ارزیابی و به‌روزرسانی تاکتیک‌های موجود خود بگذرد و تاکتیک‌های تازه و اثبات‌شده‌ای را به کار ببرید که فروش شما را افزایش می‌دهد و شما را در حلقه برنده قرار می‌دهد
[ترجمه ترگمان]اجازه ندهید یک روز دیگر بدون ارزیابی و به روز کردن تاکتیک های فعلی تان بگذرد و تاکتیک های جدید و اثبات شده را در نظر بگیرید که باعث افزایش فروش شما خواهد شد و شما را در دایره برنده قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A comedy centered on a failed horse trainer who desperately wants to be back in the winner's circle.
[ترجمه گوگل]یک کمدی با محوریت یک مربی شکست خورده اسب که به شدت می خواهد دوباره در حلقه برنده ها باشد
[ترجمه ترگمان]یک فیلم کمدی که بر روی یک مربی شکست خورده اسب متمرکز بود که نومیدانه می خواست در حلقه برنده باز گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Kramer says most automakers are looking to bolster their fleets of electric cars — a trend that was certainly on display in the winner's circle for the X Prize.
[ترجمه گوگل]کرامر می‌گوید اکثر خودروسازان به دنبال تقویت ناوگان خودروهای الکتریکی خود هستند - روندی که مطمئناً در حلقه برندگان جایزه X به نمایش گذاشته شد
[ترجمه ترگمان]کرامر می گوید که اکثر خودروسازان به دنبال تقویت ناوگان خودروهای برقی خود هستند - گرایشی که قطعا در حلقه برنده جایزه X نمایش داده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Do you have what it takes to make it to the winner's circle?
[ترجمه گوگل]آیا آنچه لازم است برای رسیدن به حلقه برنده دارید؟
[ترجمه ترگمان]تو چیزی رو داری که به دایره برنده برسه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. So that's a year and a half of pushing the film, despite its meager grosses and long absences from theaters, into the winner's circle.
[ترجمه گوگل]بنابراین این یک سال و نیم برای سوق دادن فیلم، با وجود فروش اندک و غیبت های طولانی از سینماها، به دایره برندگان است
[ترجمه ترگمان]پس این یک سال است و نیمی از فیلم، علی رغم grosses و غیبت های طولانی از تئاترها، به دایره برنده وارد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Obama's promise to create a green-energy industry to help reduce the nation's dependence on foreign oil has alternative energy in everyone's winner's circle, despite recent sell-offs in the sector.
[ترجمه گوگل]وعده اوباما برای ایجاد یک صنعت انرژی سبز برای کمک به کاهش وابستگی کشور به نفت خارجی، علیرغم فروش اخیر در این بخش، انرژی جایگزین در حلقه برندگان دارد
[ترجمه ترگمان]وعده اوباما برای ایجاد یک صنعت سبز - انرژی برای کمک به کاهش وابستگی کشور به نفت خارجی علی رغم فروش اخیر در این بخش انرژی جایگزین انرژی جایگزین در دایره هر فرد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Scott deserves this award many times over . . . but it won't look the same if Jackson, Doc Rivers, Jerry Sloan or Gregg Popovich winds up in the winner's circle with his team.
[ترجمه گوگل]اسکات چندین بار سزاوار این جایزه است اما اگر جکسون، داک ریورز، جری اسلون یا گرگ پوپوویچ با تیمش در حلقه برنده قرار گیرند، به نظر نمی رسد
[ترجمه ترگمان]اسکات سزاوار این جایزه است، اما به نظر نمی رسد جکسون، دکتر ری ورز، جری ری ورز، جری Sloan یا گرگ Popovich در دایره برنده مسابقه با تیم او هماهنگ باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس