• : تعریف: to close one's eyes to; pretend not to see. • مشابه: blink, connive, disregard
- He winks at his daughter's dishonesties.
[ترجمه Sajjad] او از عدم صداقت دخترش چشم پوشی کرد.
|
[ترجمه گوگل] به بی صداقتی های دخترش چشمک می زند [ترجمه ترگمان] به dishonesties دخترش چشمک می زند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. I saw him wink at her.
[ترجمه میلاد] دیدمش که بهش چشمک زد
|
[ترجمه گوگل]دیدم به او چشمکی می زند [ترجمه ترگمان]دیدم که چشمکی به او زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He directed a conspiratorial wink at his son.
[ترجمه گوگل]او یک چشمک توطئه آمیز به پسرش زد [ترجمه ترگمان]او چشمکی زد و به پسرش چشمک زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The murderer has to wink at other children in the room.
[ترجمه گوگل]قاتل باید به بچه های دیگر اتاق چشمک بزند [ترجمه ترگمان]قاتل باید به بچه های دیگر اتاق چشمک بزند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Tipping a wink at the typing pool.
[ترجمه گوگل]چشمک زدن در استخر تایپ [ترجمه ترگمان]به نقطه ای که در حال تایپ کردن بود اشاره کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Had she seen Richard wink at me?
[ترجمه گوگل]آیا او دیده بود که ریچارد به من چشمک می زند؟ [ترجمه ترگمان]ایا او دیده بود که ریچارد به من چشمک می زند؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. We must not wink at his error.
[ترجمه گوگل]ما نباید به اشتباه او چشمک بزنیم [ترجمه ترگمان]نباید به خطای او چشمک بزنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. To wink at rudeness in children is not sensible.
[ترجمه گوگل]چشمک زدن به بی ادبی در کودکان معقول نیست [ترجمه ترگمان]چشمک زدن به بی ادبی در کودکان منطقی نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. In Australia it is very rude to wink at women.
[ترجمه گوگل]در استرالیا چشمک زدن به زنان بسیار بی ادبانه است [ترجمه ترگمان]در استرالیا به زنان چشمک می زنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A judge should never wink at any law - breaking.
[ترجمه گوگل]یک قاضی هرگز نباید به هیچ قانونی چشمک بزند - زیر پا بگذارد [ترجمه ترگمان]قاضی هرگز نباید به هیچ قانونی چشمک بزنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Many of the teachers wink at the boy's secret smoking.
[ترجمه گوگل]بسیاری از معلمان به سیگار کشیدن مخفیانه پسر چشمک می زنند [ترجمه ترگمان]بسیاری از معلم ها به راز پنهانی این پسر چشمک می زدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Wink at and imaginary friend straight in front of you. Which eye does the winking?
[ترجمه گوگل]چشمک بزن و دوست خیالی درست در مقابلت کدام چشم چشمک می زند؟ [ترجمه ترگمان]وینک یه دوست خیالی جلوی تو میاد کدوم چشم چشمک میزنه؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. You can't wink at what he did.
[ترجمه گوگل]نمی توانی به کاری که او کرد چشمک بزنی [ترجمه ترگمان]تو نمی توانی به کاری که کرده چشمک بزنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. We saw the wink at the ships bow.
[ترجمه گوگل]چشمک در تعظیم کشتی ها را دیدیم [ترجمه ترگمان]ما چشمکی به کمان کشتی ها زدیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. How can you wink at what they are doing?
[ترجمه گوگل]چگونه می توانید به کاری که آنها انجام می دهند چشمک بزنید؟ [ترجمه ترگمان]چطور میتونی به کاری که اونا میکنن چشمک بزنی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• blink one's eyes at; close one eye at; ignore, choose to disregard (an offense, something improper, etc.)
پیشنهاد کاربران
شتر دیدی ندیدی خود را به اون راه زدن وانمود به ندیدن کردن The guards winked at the robbery نگهبانان وانمود کردند که سرقت را نمیبینند
تظاهر به ندیدن چیزی یا کسی, خود را به کوری زدن ( به اصلاح عامیانه )
چشم پوشی کردن
زیر سبیلی رد کردن، چشم خود را به روی چیزی بستن😄😍💪🏻