1. on wings of music
بر بال های موسیقی
2. the wings of an aircraft
بال های یک هواپیما
3. the wings of this new aircraft can be folded back
بال های این هواپیمای جدید به عقب تا می شوند.
4. love lent wings to her inspiration
عشق به الهام او رفعت بخشید.
5. the evanescent wings of a butterfly
بال های ظریف یک پروانه
6. the gossamer wings of a butterfly
بال های ظریف و شفاف پروانه
7. the plane's wings are fixed
بال های هواپیما ثابت است.
8. clip one's wings
دست و بال کسی را بستن،محدودیت (برای کسی) ایجاد کردن،(پای کسی را) توی پوست گردو گذاشتن
9. clip the wings of
بال پرنده ای را چیدن،(انسان) محدود کردن
10. in birds, the wings correspond to arms
در پرندگان بال ها به مثابه دست هستند.
11. insects with deciduous wings
حشرات دارای بال های ریزنده
12. most insects have wings
بیشتر حشرات بال دارند.
13. wait in the wings
آماده ی ادامه ی کار،آماده ی تحویل گرفتن کار از کسی دیگر
14. a bird flapping its wings
پرنده ای که بال می زند.
15. a bird spreads its wings
پرنده بال های خود را می گستراند.
16. a bird thrashing its wings
پرنده ای که پر و بال می زند
17. a small butterfly's iridescent wings
بال های رنگین کمان پروانه ی کوچک
18. an eagle expands its wings
عقاب بال های خود را می گستراند.
19. some birds beat their wings ten times a second
برخی پرندگان هر ثانیه ده بار بال می زنند.
20. some dinasaurs had feathery wings
برخی دایناسورها بال های پوشیده از پر داشتند.
21. the bird spreads its wings
پرنده بال های خود را گسترده می کند.
22. the fore and hind wings of a dragonfly
بال های جلو و عقب سنجاقک
23. the hen folded its wings and crawled into the hole
مرغ بال های خود را جمع کرد و به درون سوراخ خزید.
24. if a pig had wings it could fly
اگر را کاشتند سبز نشد
25. the fat rooster fluttered its wings and rushed at the ducks
خروس فربه پرپر زد و به مرغابی ها حمله ور شد.
26. the steady flap of bird wings
صدای مداوم بال پرندگان
27. the tips of the bird's wings were red
نوک بال های پرنده قرمز رنگ بود.
28. the abased tips of some birds' wings
نوک خمیده ی بال برخی از پرندگان
29. the party's extreme left and extreme right wings
جناح های افراطی چپ و راست حزب
30. he is under the delusive impression that he has wings and can fly
او این تصور باطل را دارد که بال دارد و می تواند پرواز کند.
31. the planes were flying so close to each other that their wings lapped
هواپیماها آنقدر نزدیک به هم پرواز می کردند که بال هایشان لب به لب شده بود.