انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
🔹 معادل فارسی:
جشن پرشور و شلوغ ⎯ پارتی پرانرژی ⎯ جشن پرزرق وبرق ⎯ مهمانی پرهیاهو
🔹 مثال ها:
The company threw a real wingding to celebrate its anniversary. شرکت یه جشن حسابی برای سالگردش برگزار کرد.
... [مشاهده متن کامل]
Last night’s wingding had fireworks, live music, and dancing till dawn. جشن دیشب پر از آتش بازی، موسیقی زنده، و رقص تا صبح بود.
They turned the fundraiser into a full - blown wingding. اون ها مراسم خیریه رو تبدیل به یه جشن پرشور واقعی کردن.
🔹 مترادف ها:
bash ⎯ shindig ⎯ hootenanny ⎯ jamboree ⎯ celebration ⎯ blowout ⎯ festivity
جشن پرشور و شلوغ ⎯ پارتی پرانرژی ⎯ جشن پرزرق وبرق ⎯ مهمانی پرهیاهو
🔹 مثال ها:
The company threw a real wingding to celebrate its anniversary. شرکت یه جشن حسابی برای سالگردش برگزار کرد.
... [مشاهده متن کامل]
Last night’s wingding had fireworks, live music, and dancing till dawn. جشن دیشب پر از آتش بازی، موسیقی زنده، و رقص تا صبح بود.
They turned the fundraiser into a full - blown wingding. اون ها مراسم خیریه رو تبدیل به یه جشن پرشور واقعی کردن.
🔹 مترادف ها: