1. wine matures slowly
شراب آهسته رسیده می شود.
2. wine vats
خمره های شراب
3. wine with an earthy aroma
شراب دارای بوی خاک
4. wine and dine
خوب پذیرایی کردن،سور دادن،خوراک و مشروب فراوان دادن
5. a wine barrel
بشکه ی شراب
6. aged wine
شراب کهنه
7. coarse wine
شراب ارزان و بد
8. dry wine
شراب سک
9. dry wine
شراب گس (سک)
10. effervescent wine
شراب گازدار
11. fortified wine
شراب قوی (شده)
12. fruity wine
شرابی که طعم میوه دارد
13. full-bodied wine
شراب قوی و خوشمزه
14. light wine
شراب ضعیف
15. old wine
شراب کهنه
16. red wine
شراب قرمز
17. ripe wine
شراب جا افتاده
18. robust wine
شراب خوش طعم و قوی
19. rough wine
شراب گس
20. sincere wine
شراب ناب
21. sparkling wine
شراب گازدار
22. sweet wine
شراب شیرین
23. this wine has body
این شراب طعم قوی و خوبی دارد.
24. vintage wine
شراب سال بخصوص
25. when wine begins to flow the party changes its nature
وقتی که شراب زیاد می شود مهمانی جنبه ی دیگری پیدا می کند
26. white wine
شراب سفید
27. young wine
شراب تازه (جا نیفتاده)
28. a heady wine
شراب قوی
29. a superlative wine
شراب عالی
30. an expert wine taster
شرابچش خبره
31. fill the wine beaker for i know not . . .
پرکن قدح باده که معلومم نیست . . .
32. to taste wine
شراب چشیدن
33. to temper wine with water
شراب را با آب آمیختن
34. we drank wine to their health
به سلامتی آنها شراب نوشیدیم.
35. days of wine and roses
ایام خوش،دوران کامیابی و خوشی
36. a case of wine usually contains twelve bottles
یک صندوق شراب معمولا حاوی دوازه بطری است.
37. a cup of wine
یک گیلاس شراب
38. a smack of wine for each guest
یک کمی شراب برای هریک از مهمانان
39. a tart, lusty wine of the country
شراب دبش و قوی روستایی
40. he drank the wine and became tipsy
شراب را خورد و لول شد.
41. he drank the wine and dashed the wineglass against the cobblestones
شراب را سر کشید و گیلاس شراب را بر سنگفرش کوفت.
42. he repented his wine drinking
او توبه کرد که دیگر شراب نخورد.
43. the french age wine in cellars
فرانسویان شراب را در سرداب نگه می دارند (تا به عمل آید).
44. to exhaust a wine cask
بشکه ی شراب را خالی کردن
45. when was this wine bottled?
این شراب کی بطری شده است ؟ (چند ساله است ؟)
46. bring a pot of wine so that we may drink
یک کوزه می بیار تا نوش کنیم.
47. she decanted some red wine
او قدری شراب قرمز (در لیوان) ریخت.
48. grape juice ferments and becomes wine
آب انگور تخمیر می شود (وزیده می شود) و تبدیل به شراب شود.
49. they drank a whole cask of wine
آنها یک بشکه کامل شراب نوشیدند.
50. women were tramping grapes to make wine
زن ها برای ساختن شراب انگورها را لگد می کردند (با پا می کوبیدند).
51. he drank not a little of the wine
او از آن شراب کم نخورد.
52. a book of verse and a jug of wine
یک کتاب شعر و یک کوزه ی می
53. he sold his birthright for a bottle of wine
ارث پدری خود را به خاطر یک بطری شراب بر باد داد.
54. if the cask is not bunged well, the wine will go bad
اگر سوراخ بشکه خوب مسدود نشود شراب خراب می شود.
55. he removed the spigot and poured some of the wine into a bowl
سربطری را درآورد و قدری از شراب را در یک جام ریخت.
56. he was drowning his sorrows in a bottle of wine
داشت غم های خود را در یک بطری شراب غرق می کرد.
57. if you shake the bottle much, you will roil the wine
اگر بطری را خیلی تکان بدهی شراب را دردآلود می کنی.