windward

/ˈwɪndwərd//ˈwɪndwəd/

معنی: طرف باد، بادگیر، روبباد، باد خور، باد خیز
معانی دیگر: در جهت باد، موافق باد، بادسوی، در حرکت در جهت باد، در طرفی که باد از آنجا می وزد

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: to or toward the wind.
صفت ( adjective )
• : تعریف: moving, located in, or directed toward the side from which the wind blows; toward or into the wind.
اسم ( noun )
• : تعریف: the direction, side, or point from which the wind blows; windward side.

جمله های نمونه

1. The ship beat up to windward.
[ترجمه گوگل]کشتی به سمت باد کوبید
[ترجمه ترگمان]کشتی به طرف باد می وزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. On the windward leg of the race the wind was strong.
[ترجمه گوگل]در پای بادگیر مسابقه باد شدید بود
[ترجمه ترگمان]در طرف windward باد، باد تندی می وزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Before we staked our claim to our own windward isle, there was something I wanted to see first.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه ادعای خود را درباره جزیره بادگیر خودمان مطرح کنیم، چیزی بود که می خواستم ابتدا ببینم
[ترجمه ترگمان]پیش از آن که ما claim خود را به جزیره windward our، چیزی بود که می خواستم اول آن را ببینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It was restless here on the windward side of this spit of island.
[ترجمه گوگل]اینجا در سمت بادگیر این تف جزیره بی قرار بود
[ترجمه ترگمان]این جا در طرف طرف بادگیر جزیره، بی قرار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Our ship thrashed to windward.
[ترجمه گوگل]کشتی ما به سمت باد کوبید
[ترجمه ترگمان]کشتی ما به طرف باد می وزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Lined along the windward side of the roped-off area are the teams.
[ترجمه گوگل]تیم ها در امتداد سمت بادگیر منطقه طناب دار قرار گرفته اند
[ترجمه ترگمان]این تیم در کنار باد خط به سمت باد خط دار قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The windward coast jitney dropped him off on the road above the cottage at dusk.
[ترجمه گوگل]جیتنی ساحلی به سمت باد او را هنگام غروب در جاده بالای کلبه رها کرد
[ترجمه ترگمان]ساحل windward که در طرف باد می وزید او را از جاده بالای کلبه بیرون انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. France lies on the windward side of Europe.
[ترجمه گوگل]فرانسه در سمت بادگیر اروپا قرار دارد
[ترجمه ترگمان]فرانسه در طرف بادگیر اروپا قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Martinique, Netherlands Antilles located in the Windward Islands of the most northern.
[ترجمه گوگل]مارتینیک، آنتیل هلند واقع در جزایر بادگیر از شمالی ترین
[ترجمه ترگمان]جزایر مارتینیک، جزایر آنتیل هلند در جزایر Windward در شمال غربی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The capital of St. Lucia, in the Windward Islands of the British West Indies. It was founded by the French in1650. Population, 50, 79
[ترجمه گوگل]پایتخت سنت لوسیا، در جزایر بادگیر هند غربی بریتانیا در سال 1650 توسط فرانسوی ها تأسیس شد جمعیت، 50، 79
[ترجمه ترگمان]پایتخت سنت لوسیا در جزایر Windward هند غربی بریتانیا این شهر توسط the فرانسوی بنیان نهاده شد جمعیت: ۵۰، ۷۹
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The trichoid sensilla are arranged on the inner side (windward side) surface of the antennal stem and branch in each flagella segment.
[ترجمه گوگل]سنسیلای تریکوئید در سطح داخلی (سمت باد) ساقه شاخک قرار گرفته و در هر بخش تاژک منشعب می شود
[ترجمه ترگمان]The sensilla در قسمت داخلی ساقه و شاخه windward در هر بخش flagella قرار داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Of or relating to the windward side of a ship; windward.
[ترجمه گوگل]مربوط به سمت باد کشتی یا مربوط به آن به سمت باد
[ترجمه ترگمان]به طرف طرف باد کشتی که به طرف آن طرف است اشاره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Grenada, is one four Windward Islands, and is located in the South Eastern Caribbean.
[ترجمه گوگل]گرانادا یکی از چهار جزیره بادگیر است و در جنوب شرقی کارائیب واقع شده است
[ترجمه ترگمان]گرانادا یک جزیره چهار Windward است و در دریای کاراییب جنوبی واقع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They erected a 2 - metre - high mud wall on the windward side.
[ترجمه گوگل]آنها دیواری گلی به ارتفاع 2 متر در سمت بادگیر برپا کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک دیوار گلی دو متری در طرف بادگیر بنا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طرف باد (اسم)
windward

بادگیر (صفت)
windward

روبه باد (صفت)
windward

باد خور (صفت)
windy, windward

باد خیز (صفت)
windy, windward

تخصصی

[عمران و معماری] بادگیر - سمت بادگیر - در جهت باد - طرف بادگیر
[آب و خاک] جهت گذر باد

انگلیسی به انگلیسی

• direction or side from which wind blows; side exposed to the wind (nautical)
in the direction from which the wind is coming; exposed to the wind; on the side facing the wind (nautical)
toward the wind; in the direction from which the wind is blowing (nautical)
windward is used to refer to the side of something which is facing the wind.

پیشنهاد کاربران

windward ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: بادسو 2
تعریف: آن سمت از شیء که رو به باد است
رو به باد

بپرس