windrow

/ˈwɪnˌdroʊ//ˈwɪndrəʊ/

معنی: دسته دسته کردن
معانی دیگر: توده ی کاه و خاشاک (که برای خشک کردن در معرض هوا قرار داده شده)، (به ویژه بته های گندم و جو و غیره) ردیف، برگ های خشک انباشته شده توسط باد، دسته ای علف که برای خشک کردن جمع شده است، علوفه را دسته دسته کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a row of hay or grain raked together to dry before being stacked.

(2) تعریف: a row of dry leaves, dust, or the like that has been deposited by wind.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: windrows, windrowing, windrowed
• : تعریف: to rake, sweep, or the like into windrows.

مترادف ها

دسته دسته کردن (فعل)
sort, group, regiment, windrow

تخصصی

[عمران و معماری] ریسه

انگلیسی به انگلیسی

• row of hay raked together in order to dry quickly before stacking; row of leaves or hay blown together in a row by the wind

پیشنهاد کاربران

windrow ( مهندسی محیط زیست و انرژی )
واژه مصوب: پشته پسماند
تعریف: مواد فسادپذیر انباشته شده در حجم زیاد
بادانباشت
ردیف هایی که تراکتور در زمین ایجاد می کند برای کشت محصولات.

بپرس