windpipe

/ˈwɪndpaɪp//ˈwɪndpaɪp/

معنی: خرخره، نای، حلق، قصبه الریه، لوله هوا
معانی دیگر: رجوع شود به: trachea، قصبته الریه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the air passage between the larynx and the bronchial tubes in air-breathing vertebrates; trachea.

جمله های نمونه

1. Food breathed into the windpipe can cause choking.
[ترجمه گوگل]غذای تنفس شده در نای می تواند باعث خفگی شود
[ترجمه ترگمان]غذا در نای تنفس می شود و باعث خفگی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A bit of food went down my windpipe and gave me a coughing fit.
[ترجمه گوگل]مقداری غذا از نای ام پایین رفت و سرفه ام گرفت
[ترجمه ترگمان]کمی غذا به طرف گلویم پایین آمد و به من سرفه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Its crushed her windpipe, and the doctors have put a pipe in so she can breathe.
[ترجمه Yuno] نای ( مجرای تنفسی ) او خرد شده است و پزشکان یک لوله ( جایگزین ) قرار داده اند تا او بتواند نفس بکشد
|
[ترجمه گوگل]نای او را له کرده است و پزشکان لوله ای در آن گذاشته اند تا بتواند نفس بکشد
[ترجمه ترگمان]windpipe را له می کند، و دکترها پیپ می کشند تا بتواند نفس بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Vomit burst through my windpipe and landed on the wall six feet away.
[ترجمه گوگل]استفراغ از نای من رد شد و در شش فوتی دیوار روی دیوار نشست
[ترجمه ترگمان]بی آن که چیزی بشنوم، بی آن که چیزی بگویم، بی آن که چیزی بگویم، بی آن که چیزی بگویم، استفراغ کردم و روی دیوار فرود آمدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The fingers gripping her windpipe slackened and Irina slumped backwards against the desk and slid to the ground.
[ترجمه گوگل]انگشتانی که نای او را گرفته بودند سست شدند و ایرینا به سمت عقب روی میز نشست و روی زمین لیز خورد
[ترجمه ترگمان]انگشتان دستش را محکم گرفت و ایرینا روی میز ولو شد و به زمین افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Experiment materials: jar, windpipe, limewater, flume and the experiment record chart for each group.
[ترجمه گوگل]مواد آزمایش: شیشه، نای، آب آهک، فلوم و نمودار رکورد آزمایش برای هر گروه
[ترجمه ترگمان]مواد آزمایش: jar، نای، limewater، flume و چارت رکورد آزمایشی برای هر گروه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Other leading causes of death are lung windpipe and lungs, road accidents and low birth weight.
[ترجمه گوگل]سایر علل اصلی مرگ عبارتند از نای ریه و ریه، تصادفات جاده ای و وزن کم هنگام تولد
[ترجمه ترگمان]علل اصلی مرگ عبارتند از: نای و ریه ها، تصادفات جاده ای و وزن کم زاد و ولد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A tube was introduced into the patient's windpipe.
[ترجمه گوگل]یک لوله به نای بیمار وارد شد
[ترجمه ترگمان]یک لوله به نای بیمار وارد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A breathing tube may the person's windpipe The tube is connected to a respirator machine.
[ترجمه گوگل]یک لوله تنفسی ممکن است نای فرد باشد این لوله به دستگاه تنفسی متصل است
[ترجمه ترگمان]لوله تنفسی، نای فرد را ممکن می سازد لوله متصل به دستگاه تنفسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. One end of the windpipe is connected with a unidirectional inflating valve.
[ترجمه گوگل]یک انتهای نای با یک دریچه باد کردن یک طرفه متصل می شود
[ترجمه ترگمان]یک طرف نای با یک سوپاپ inflating تک جهته در ارتباط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This means inflammation of the part of the windpipe above the voice box.
[ترجمه گوگل]این به معنای التهاب بخشی از نای بالای جعبه صدا است
[ترجمه ترگمان]این به معنی التهاب بخش of در بالای جعبه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You had to regard the Instantaneous solution offered by the symmetry of the razor across the windpipe, a neat line.
[ترجمه گوگل]شما باید راه حل آنی ارائه شده توسط تقارن تیغ ​​در سرتاسر نای را در نظر می گرفتید، یک خط منظم
[ترجمه ترگمان]باید به محلول Instantaneous که از تقارن تیغ روی نای، یک خط تمیز داده شده بود، توجه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The gurgling noise was the rattling of Thomas trying to breathe through a restricted windpipe.
[ترجمه گوگل]صدای غرغر صدای تق تق صدای توماس بود که سعی می کرد از طریق نای محدود نفس بکشد
[ترجمه ترگمان]سر تاماس صدای قل قل و rattling را می شنید که سعی می کرد در یک خط لوله restricted نفس بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was later transferred to Middlesbrough General, where he underwent a 2 7hour operation to insert a tube into his windpipe.
[ترجمه گوگل]او بعداً به میدلزبرو ژنرال منتقل شد و در آنجا تحت یک عمل جراحی 7 ساعته قرار گرفت تا لوله‌ای را در نای خود قرار دهد
[ترجمه ترگمان]او بعدا به میدلزبورو منتقل شد و در آنجا تحت عمل جراحی ۲ ساعته قرار گرفت تا لوله وارد نای او شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The snake began to choke as it tried to swallow his arm and simultaneously dislodge the obstruction from its windpipe.
[ترجمه گوگل]مار در حالی که سعی می کرد بازوی او را ببلعد و همزمان مانع را از نای خود خارج کند شروع به خفگی کرد
[ترجمه ترگمان]مار در حالی که سعی می کرد بازویش را قورت بدهد و در آن واحد آن را در هوا فرو کند، شروع به خفه شدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خرخره (اسم)
adam's apple, larynx, gob, fauces, throat, throttle, windpipe

نای (اسم)
throat, windpipe, lane, tube, cane, bronchial tube, trachea, pipe, fistula, gullet

حلق (اسم)
fauces, throat, windpipe, gorge, pharynx

قصبه الریه (اسم)
windpipe, trachea

لوله هوا (اسم)
windpipe

انگلیسی به انگلیسی

• trachea, tube in the throat used for breathing
your windpipe is the tube in your body that carries air into your lungs when you breathe.

پیشنهاد کاربران

نای ( اسم ) : مجرای اصلی هوا که از حنجره به ریه ها می رود و در آنجا به دو نایژه اصلی تقسیم می شود. طول آن حدود 10 سانتی متر است و از حلقه هایی از غضروف و بافت همبند تشکیل شده است.
اعضای داخلی بدن انسان:
spinal cord ( سپاینِل کُرد ) : نخاع
uvula ( یوویِلا ) : زبان کوچک
pharynx ( فَرینکس ) : حلق
tonsil ( تانسل ) : لوزه
larynx ( لَرینکس ) : حنجره
...
[مشاهده متن کامل]

gullet/ oesophagus/ esophagus ( ایسافِگِس ) : مری
pancreas ( پَنکریِس ) : پانکراس
windpipe / trachea ( ویندپایپ/ترِیکیا ) : نای
bronchus ( برانکِس ) : نایچه /نایژه
bile duct ( بایل داکت ) : مجرای صفرا
gallbladder ( گال بلَدِر ) کیسه صفرا
bladder : مثانه
duodenum ( دواِدینِم ) : اثنا عشر/دوازدهه
large intestine : روده بزرگ
small intestine : روده کوچک
abdomen ( اَبدِمِن ) : شکم
ventricle ( وِنتریکِل ) : بطن
parotid gland ( پِراتید گلَند ) : غده بناگوشی
spleen ( سپلین ) : طحال
liver ( لیوِر ) : کبد
stomach ( ستامِک ) : معده
appendix ( اِپِندیکس ) : آپاندیس

لوله ی عبور هوا، لوله ی هوایی _مربوط به ساختمان نای -
همون جوری که دوستان دارند می فرمایند لوله نای. حمید رضا لوله باد که نمیشه باید بگید لوله نای

بپرس