windowing

تخصصی

[کامپیوتر] ایجاد پنجره
[برق و الکترونیک] پنجره ای کردن

پیشنهاد کاربران

#### 1. **رایانه ای ( Computing ) :**
نمایش هم زمان چند پنجره روی صفحه نمایش یا استفاده از رابط گرافیکی چندپنجره ای
مثال:
*Windowing on a tablet can be problematic. *
کار با چند پنجره روی تبلت ممکنه مشکل ساز باشه.
...
[مشاهده متن کامل]

🔹 معادل: چندپنجره ای / رابط پنجره ای
#### 2. **رسانه ای – فیلم و توزیع محتوا ( Film Distribution ) :**
زمان بندی مرحله ای انتشار یک فیلم یا محتوا، مثلاً ابتدا در سینما، سپس در رسانه های خانگی، بعد در پلتفرم های دیجیتال
مثال:
*The film followed a traditional windowing schedule. *
فیلم طبق زمان بندی مرحله ای سنتی منتشر شد.
🔹 معادل: زمان بندی انتشار / پخش مرحله ای
#### 3. **پردازش سیگنال ( Signal Processing ) :**
اعمال تابع پنجره به سیگنال برای محدودکردن آن به بازه ی زمانی خاص، مثلاً در FFT یا تحلیل فرکانسی
مثال:
*Windowing helps reduce spectral leakage in signal analysis. *
پنجره سازی به کاهش نشت طیفی در تحلیل سیگنال کمک می کنه.
#### 4. **معماری ( قدیمی تر ) :**
اشاره به طراحی یا تعداد پنجره های یک ساختمان ( کم کاربرد در زبان مدرن )
🔹 معادل: پنجره کاری / طراحی پنجره ها
- - -
### 🔸 مترادف ها:
multi - window interface – release scheduling – segmentation – framing – time slicing – window function
- - -
### 🔸 نکته ی فرهنگی و فنی:
- در صنعت فیلم، windowing گاهی به عنوان راهی برای **کنترل درآمد و مخاطب** در مراحل مختلف پخش استفاده می شه.
- در رایانه، windowing تجربه ی کاربر رو با امکان چندوظیفگی ارتقا می ده.
- در پردازش سیگنال، انتخاب نوع پنجره ( مثل Hamming یا Hann ) تأثیر زیادی در دقت تحلیل داره.

windowing ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: پنجره‏بندی
تعریف: تقسیم یک صفحه به مجموعه‏ای از پنجره‏ها