window frame


معنی: چهارچوب

جمله های نمونه

1. The detective examined the window frame for fingerprints.
[ترجمه گوگل]کارآگاه قاب پنجره را از نظر اثر انگشت بررسی کرد
[ترجمه ترگمان]کارآگاه قاب پنجره را برای اثر انگشت بررسی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The window frame had rotted away completely.
[ترجمه گوگل]قاب پنجره کاملاً پوسیده شده بود
[ترجمه ترگمان]قاب پنجره کاملا محو شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The window frame folded up under the heavy weight of the beam.
[ترجمه گوگل]قاب پنجره زیر بار سنگین تیر تا شد
[ترجمه ترگمان]قاب پنجره زیر وزن سنگین نور قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We painted our table to match the window frame in the bedroom.
[ترجمه گوگل]میزمان را طوری رنگ کردیم که با قاب پنجره اتاق خواب همخوانی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]ما میز خود را برای مطابقت با قاب پنجره در اتاق خواب نقاشی کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The window frame was swollen shut.
[ترجمه گوگل]قاب پنجره ورم کرده بود
[ترجمه ترگمان]قاب پنجره ورم کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He put an ordinary fan in a window frame and somehow conducted cool water through coils in front of the whirring blades.
[ترجمه گوگل]او یک پنکه معمولی را در یک قاب پنجره قرار داد و به نوعی آب خنک را از طریق سیم پیچ های جلوی پره های چرخان عبور داد
[ترجمه ترگمان]او یک پنکه معمولی را در چارچوب پنجره قرار داد و به گونه ای آب سرد را از طریق پیله در جلوی تیغه های whirring انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A suitable window frame came off a skip behind a local double glazing merchant, and was incorporated into the studwork.
[ترجمه گوگل]یک قاب پنجره مناسب از پشت یک تاجر شیشه دوجداره محلی جدا شد و به گل میخ تعبیه شد
[ترجمه ترگمان]یک قاب پنجره مناسب از پشت یک تاجر دو جداره داخلی ظاهر شد و در the جای گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I clung so hard to the window frame that my hand ached.
[ترجمه گوگل]آنقدر به قاب پنجره چسبیدم که دستم درد گرفت
[ترجمه ترگمان]چنان محکم به قاب پنجره چنگ زدم که دستم درد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He held on to the window frame with one hand while he scraped paint with the other.
[ترجمه گوگل]با یک دستش قاب پنجره را نگه داشت در حالی که با دست دیگر رنگ را می خراشید
[ترجمه ترگمان]در حالی که با دست دیگر نقاشی می کرد، قاب پنجره را با یک دست نگه داشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Councillor Sam James took along a window frame to the March parish council meeting.
[ترجمه گوگل]سم جیمز، عضو شورا، یک قاب پنجره را به جلسه شورای محله مارس برد
[ترجمه ترگمان]سام جیمز، یکی از اعضای شورا، چارچوب پنجره ای را به جلسه شورای کلیسا در ماه مارس تحویل داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The carpenter set the glass firmly in the window frame.
[ترجمه گوگل]نجار شیشه را محکم در قاب پنجره قرار داد
[ترجمه ترگمان]نجار لیوان را محکم در قاب پنجره تنظیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A bullet glanced off the window frame and lodged in the wall.
[ترجمه گوگل]گلوله ای از قاب پنجره بیرون رفت و در دیوار نشست
[ترجمه ترگمان]یک گلوله از قاب پنجره بیرون را نگاه کرد و در دیوار جای گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The window frame isn't quite true.
[ترجمه گوگل]قاب پنجره کاملا درست نیست
[ترجمه ترگمان]قاب پنجره کاملا درست نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Polypropylene is chemically inert and compatible with all window frame materials.
[ترجمه گوگل]پلی پروپیلن از نظر شیمیایی بی اثر است و با تمام مواد قاب پنجره سازگار است
[ترجمه ترگمان]Polypropylene به طور شیمیایی بی اثر بوده و با تمام مواد قاب پنجره سازگار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He was holding on to a window frame for dear fie when the fireman reached him.
[ترجمه گوگل]او قاب پنجره را برای عزیزانش نگه داشته بود که آتش نشان به او رسید
[ترجمه ترگمان]وقتی آتش نشانی به او رسید، او داشت به یک قاب پنجره نزدیک می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چهارچوب (اسم)
frame, cratch, doorpost, doorjamb, window frame

تخصصی

[عمران و معماری] قاب پنجره

انگلیسی به انگلیسی

• a window-frame is a frame round the edges of a window, which glass is fixed into.

پیشنهاد کاربران

بپرس