1. window of opportunity
دریچه ی فرصت
2. a window case
قاب پنجره
3. a window of hope
روزنه ی امید
4. a window of standard width
پنجره ای به عرض معمولی
5. edit window
پنجره ی ویرایش
6. the window afforded a view of the garden
پنجره منظره ای از باغ را نشان می داد.
7. the window closes quietly
پنجره به آرامی بسته می شود.
8. the window flew open
یک دفعه پنجره باز شد.
9. the window gives to the garden
پنجره رو به باغ است.
10. the window stood ajar
درز پنجره باز بود،پنجره نیمه باز بود.
11. the window was cobwebbed with ropes
پنجره را با شبکه ای از طناب پوشانده بودند.
12. this window permits more light to enter the room
این پنجره دخول نور بیشتری به اتاق را ممکن می کند.
13. this window rattles in the wind
این پنجره در باد تق تق می کند.
14. display window
ویترین مغازه
15. ticket window
باجه،گیشه،محل فروش بلیت
16. a car window
پنجره ی اتومبیل
17. a dummy window painted on the wall
پنجره ی دروغین که بر دیوار نقاشی شده بود
18. a latticed window
پنجره ی مشبک
19. a long window
پنجره ی دراز
20. a shut window
پنجره ی بسته
21. a splayed window
دری که دیوار دور آن یک سو فراخ است
22. an open window
پنجره ی گشوده
23. let the window open!
پنجره را باز بگذار!
24. opening the window was of no help either
بازکردن پنجره هم فایده ای نداشت.
25. seal the window to prevent cold air from coming in
برای جلوگیری از نفوذ هوای سرد پنجره را رخنه گیری کردن
26. the broken window lets a lot of heat escape
شیشه ی شکسته ی پنجره حرارت زیادی را به خارج انتقال می دهد.
27. the car window is up
شیشه ی اتومبیل بالا است.
28. from his second-floor window he oversees the whole town
او از پنجره ی آپارتمان خوددر طبقه ی دوم بر تمام شهر اشراف دارد.
29. he jimmied the window and tiptoed in
او پنجره را با دیلم باز کرد و پاورچین داخل شد.
30. he leaves the window open all night however cold it is
با وجود سردی هوا تمام شب پنجره را باز می گذارد.
31. i closed the window tight
پنجره را کیپ کردم.
32. i lowered the window
پنجره را پایین کشیدم.
33. i opened the window and imbibed the cool air
پنجره را گشودم و هوای خنک را استنشاق کردم.
34. i reached the window by shining up the tree
با بالا رفتن از درخت به پنجره رسیدم.
35. she opened the window
او پنجره را باز کرد.
36. thieves pried the window open
دزدان پنجره را (به زور) باز کردند.
37. can i open the window now?
آیا حق دارم حالا پنجره را بازکنم ؟
38. i promptly opened the window
بی درنگ دریچه را گشودم.
39. i will open the window if you don't object
اگر مخالفتی نداری پنجره را باز می کنم.
40. next, he opened the window
سپس پنجره را باز کرد.
41. one leaf of the window was open
یک لنگه ی پنجره باز بود.
42. seat yourself by the window and watch the rain
کنار پنجره بنشین و باران را تماشا کن.
43. smoke issuing from the window
دودی که از پنجره بیرون می رفت
44. the opacity of this window pane
ماتی این شیشه ی پنجره
45. they broke the neighbor's window just for the hell of it!
بیخود و بی جهت شیشه ی همسایه را شکستند!
46. to dress a store window
ویترین مغازه را آراستن
47. to trim a store window
ویترین مغازه را آراستن
48. a candle glimmered behind the window
در پشت پنجره شمعی سوسو می زد.
49. hardly had i opened the window than the bird flew out
تا پنجره را باز کردم پرنده بیرون پرید.
50. he darted out of the window and disappeared in the forest
او مثل تیر از پنجره پرید و در جنگل ناپدید شد.
51. he gained entry through the window
از پنجره وارد شد.
52. he like to broke the window down
نزدیک بود پنجره را بشکند.
53. he positioned himself by the window so that he could see the street
او خود را کنار پنجره مستقر کرد تا خیابان را ببیند.
54. noise drifted in from the window
صدا از پنجره به داخل می آمد.
55. the driver rolled down his window
راننده پنجره اش را پایین کشید.
56. they look out of the window
آنها از پنجره به خارج نگاه می کنند.
57. while you're up, close the window
حالا که از جا برخاسته ای،پنجره را ببند.
58. within four strides of the window
در چهار قدمی پنجره
59. a curtain was stretched across the window
پرده ای در راستای پنجره آویخته شده بود.
60. be kind enough to open the window
لطفا پنجره را باز کنید.
61. he chucked the bottle through the window
او بطری را از پنجره بیرون افکند.
62. he made an entrance through the window
او از پنجره داخل شد.
63. he took a shot at the window with his snowball
با گلوله ی برفی پنجره را هدف قرار داد.
64. she edged her way to the window
با تانی به طرف در رفت.
65. the thief slid out of the window
دزد مخفیانه از پنجره بیرون رفت.
66. the ticktack of raindrops on my window
صدای تیک تیک قطرات باران بر پنجره ی من
67. there is a warp in the window
پنجره تاب برداشته است.
68. there was a knock on the window
ضربه ای به پنجره زده شد.
69. to pop one's head into the window
سر خود را ناگهان از پنجره تو کردن
70. to show the effect of the window light, he highlighted half of the face
برای نشان دادن اثر نور پنجره،نیمی از چهره را روشن تر کشید.