windmill

/ˈwɪndˌmɪl//ˈwɪndmɪl/

معنی: اسیاب بادی، هر چیزی شبیه اسیاب بادی
معانی دیگر: آسیاب بادی، بادآس، (هر دستگاهی که با نیروی باد کار کند) - بادی، موتور بادی، بادکار، بادنیرویی، (مانند آسیاب بادی) چرخیدن، دورزدن، اسیاب وار چرخیدن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
عبارات: tilt at windmills
• : تعریف: a machine that mills, pumps water, or the like by using the energy from a wheel that is mounted at the top of a tower and turned by the wind.
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: windmills, windmilling, windmilled
• : تعریف: to rotate as a windmill does.

جمله های نمونه

1.
آسیاب بادی

2. the vanes of a windmill
پره های آسیاب بادی

3. A windmill is used to crush grain into.
[ترجمه گوگل]از آسیاب بادی برای خرد کردن دانه ها استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]آسیاب بادی برای خرد کردن گندم استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A windmill is used to crush grain into flour.
[ترجمه گوگل]آسیاب بادی برای خرد کردن غلات به آرد استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]آسیاب بادی برای خرد کردن غلات در آرد استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The sails of the windmill are now at rest.
[ترجمه گوگل]بادبان های آسیاب بادی اکنون در حال استراحت هستند
[ترجمه ترگمان]حالا دیگر بادبان های آسیاب بادی در حال استراحت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The sails of the windmill were wheeling round.
[ترجمه گوگل]بادبان های آسیاب بادی در حال چرخش بودند
[ترجمه ترگمان]بادبان های آسیاب بادی چرخ می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The old windmill stood out in silhouette.
[ترجمه گوگل]آسیاب بادی قدیمی در شبح خودنمایی می کرد
[ترجمه ترگمان]آسیاب بادی قدیمی در تاریکی دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mark lashed the windmill to the inevitable bamboo pole, and we tried propping it near the stern.
[ترجمه گوگل]مارک آسیاب بادی را به تیرک بامبوی اجتناب ناپذیر زد و ما سعی کردیم آن را در نزدیکی عقب نگه داریم
[ترجمه ترگمان]مارک آسیاب بادی را به چوب بامبو انداخت و ما سعی کردیم که آن را کنار کشتی نگه داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I thought you might be a Windmill girl . . . come to blackmail me about some drunken indiscretion of mine.
[ترجمه گوگل]فکر کردم شاید تو یه دختر آسیاب بادی باشی بیا تا درمورد برخی بی احتیاطی مستانه ام باج گیری کنی
[ترجمه ترگمان]من فکر می کردم که تو یه دختر نازی هستی که برای اخاذی از من در مورد یه کم بی احتیاطی ازم اخاذی می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Windmill or no windmill, he said, life would go on as it had always gone on-that is, badly. George Orwell
[ترجمه گوگل]او گفت که آسیاب بادی یا بدون آسیاب بادی، زندگی همانطور که همیشه پیش می رفت ادامه خواهد داشت، یعنی بد جورج اورول
[ترجمه ترگمان]گفت: آسیاب یا آسیاب بادی، زندگی مثل همیشه ادامه پیدا می کند - این خیلی بد است \" جورج ارول \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His hands windmill in a frenetic semaphore and his body shifts in ceaseless motion, with a life of its own.
[ترجمه گوگل]دستانش در یک سمافور دیوانه وار می چرخند و بدنش در حرکتی بی وقفه جابه جا می شود و زندگی خودش را دارد
[ترجمه ترگمان]دستان او آسیاب بادی frenetic و بدن او در حرکت بی وقفه، با یک زندگی خاص خودش، کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There was a picture of a windmill on the bedroom wall.
[ترجمه گوگل]عکس آسیاب بادی روی دیوار اتاق خواب بود
[ترجمه ترگمان]تصویری از آسیاب بادی در دیوار اتاق خواب دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Another listed building is the fine windmill which stands on the hill above the village and makes an outstanding local landmark.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از ساختمان های فهرست شده، آسیاب بادی خوب است که بر روی تپه بالای روستا قرار دارد و یک نقطه عطف محلی برجسته است
[ترجمه ترگمان]یک ساختمان فهرست شده دیگر ساختمان آسیاب بادی است که بر فراز تپه بالای دهکده قرار دارد و یک نقطه عطف محلی برجسته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I cross the wooden bridge to the windmill, the planks yielding under my feet.
[ترجمه گوگل]از پل چوبی به سمت آسیاب بادی رد می شوم، تخته ها زیر پایم تسلیم می شوند
[ترجمه ترگمان]از پل چوبی به سوی آسیاب بادی عبور می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اسیاب بادی (اسم)
windmill

هر چیزی شبیه اسیاب بادی (اسم)
windmill

تخصصی

[زمین شناسی] چرخاب بادی
[زمین شناسی] آسیاب بادی

انگلیسی به انگلیسی

• device which harnesses the power of the wind by means of large blades which rotate around a shaft from the force of the wind (especially used to pump water, power a millhouse, or generate electricity)
a windmill is a tall building with large sails on the outside which turn as the wind blows. this produces electricity which can be stored or used to perform particular tasks such as crushing grain.

پیشنهاد کاربران

آسباد
آسیاب بادی
a machine that converts the kinetic energy of the wind into mechanical energy
1 - noun - countable :
آسیاب بادی
توربین بادی
به عنوان مثال:
There was only one low hill in sight, and this had an old, disused windmill on it
2 - noun - countable - British English :
...
[مشاهده متن کامل]

pinwheel - American English
paper windmill
فِرفِره
( فرفره کاغذی که کودکان با آن بازی می کنند. )
به عنوان مثال :
those kids are playing with their windmills .
3 - verb - transitive :
مانند آسیاب بادی به حرکت درآمدن ( به خصوص بر اثر دمیده شدن باد در چیزی )
اعضای بدن ( به خصوص بازوهای انسان ) را به صورت آسیاب بادی به چرخش درآوردن
به عنوان مثال :
with object ‘Penny slipped, windmilled her arms, and somehow kept her balance

windmillwindmillwindmill
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/windmill• https://www.macmillandictionary.com/dictionary/british/windmill• https://www.collinsdictionary.com/dictionary/english/windmill• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/windmill• https://www.merriam-webster.com/dictionary/windmill• https://www.lexico.com/definition/windmill
آسیاب بادی
The water pump is driven by a windmill
نیروگاه بادی

بپرس