winding up
تخصصی
پیشنهاد کاربران
کلاف پیچی
( برای زمانی که یک نفر با دو دستش رشته های نخ رو گرفته و یکی دیگه داره نخ رو گلوله می کنه. )
( برای زمانی که یک نفر با دو دستش رشته های نخ رو گرفته و یکی دیگه داره نخ رو گلوله می کنه. )
دورخیز کردن، آماده کردن، مقدمه چینی کردن برای نشان دادن چیزی
به پر کسی زدن.
کسی را در جمع خراب کردن.
سرشاخ شدن لفظی.
رد درخواست کسی با غرور.
کسی را در جمع خراب کردن.
سرشاخ شدن لفظی.
رد درخواست کسی با غرور.
انحلال، برچیدن
کسی را دست انداختن
مسخره کردن
مسخره کردن