windblown

/ˈwɪndbloʊn//ˈwɪndbləʊn/

معنی: در حرکت بوسیله باد، دستخوش باد، بادزده
معانی دیگر: بادآورده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: blown or scattered by the wind.

(2) تعریف: shaped by or as if by persistent wind, as a tree.

جمله های نمونه

1. Several hundred acres of rustling, wind-blown grass swept over our feet and under scattered oak trees.
[ترجمه گوگل]صدها جریب علف خش خش و باد وزیده روی پاهای ما و زیر درختان بلوط پراکنده کشیده شد
[ترجمه ترگمان]چند صد جریب زمین با صدای خش خش و باد که از زمین بلند می شد و زیر درختان بلوط پراکنده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. As further proof of this there was a continuous drift of wind-blown spume shooting over us like blobs of candy floss.
[ترجمه گوگل]به عنوان مدرکی دیگر برای این موضوع، حرکتی مداوم از اسپم دمیده از باد وجود داشت که مانند لکه‌های نخ آب نبات روی ما شلیک می‌کرد
[ترجمه ترگمان]به عنوان اثباتی بر این موضوع، یک حرکت پیوسته از spume با باد وزیدن گرفته بود که بر روی ما مثل لکه های of floss قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The chest that was now ash, gray, cold windblown memory, an offering to progress, to assimilation.
[ترجمه گوگل]سینه ای که حالا خاکستر بود، خاکستری، خاطره باد سرد، پیشکشی برای پیشرفت، برای همسان سازی
[ترجمه ترگمان]سینه آن هم اکنون خاکستر، خاکستری، باد سرد باد، پیشکش به ترقی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is topped by a wind-blown crust that almost holds our weight as we descend.
[ترجمه گوگل]در بالای آن یک پوسته باد شده قرار دارد که تقریباً وزن ما را در هنگام فرود نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]آن در بالای یک پوسته از باد است که تقریبا در هنگام پایین رفتن، وزن ما را نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. On important archaeological sites torn up by windblown salvage operations were carried out.
[ترجمه گوگل]در سایت‌های باستان‌شناسی مهمی که در اثر وزش باد تخریب شده‌اند، عملیات نجات انجام شد
[ترجمه ترگمان]در مورد مکان های باستانی باستان شناسی که عملیات نجات را دست خوش باد کرده بودند، انجام گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Of course, road accidents and pedestrian tumbles would also increase alarmingly as wind-blown polymer dust spread round the locality.
[ترجمه گوگل]البته، تصادفات جاده ای و سقوط عابر پیاده نیز به طور هشدار دهنده ای افزایش می یابد زیرا گرد و غبار پلیمری ناشی از باد در اطراف محل پخش می شود
[ترجمه ترگمان]البته تصادفات جاده ای و عابر پیاده نیز به طور هشدار دهنده ای افزایش می یابد چون گرد و غبار پلیمری در اطراف محله پخش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A wind-blown polystyrene tray squeals along the stained pavement like a nail on slate.
[ترجمه گوگل]سینی پلی استایرن بادگیر در امتداد سنگفرش لکه دار مانند میخ روی تخته سنگ جیغ می کشد
[ترجمه ترگمان]یک سینی پلی polystyrene روی سنگفرش کثیف مثل میخی که روی لوح افتاده باشد، بلند می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There is a wind-blown cornice of about one and a half metres overhanging a sheer drop of about eight metres.
[ترجمه گوگل]یک قرنیز بادگیر به طول یک و نیم متر وجود دارد که بر روی یک قطره تقریباً هشت متری آویزان شده است
[ترجمه ترگمان]یک cornice باد در حدود یک و نیم متر و یک سقوط کامل در حدود هشت متر وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Complaints poured in like windblown hail.
[ترجمه گوگل]گلایه ها مانند تگرگ باد آمده سرازیر شد
[ترجمه ترگمان]شکایت ها مثل صدای باد، باد را پر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It had begun to snow a windblown powder that lightly dusted this city.
[ترجمه گوگل]برف پودری بادی شروع به باریدن کرده بود که کمی گرد و غبار این شهر را گرفته بود
[ترجمه ترگمان]این شهر پودر windblown را که به آرامی این شهر را گردگیری می کرد آغاز کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Will you torment a windblown leaf? Will you chase after dry chaff?
[ترجمه گوگل]آیا یک برگ باد زده را عذاب خواهید داد؟ آیا کاه خشک را تعقیب خواهید کرد؟
[ترجمه ترگمان]یک بوته بادی را عذاب می دهید؟ بعد از این همه کاه و یونجه میری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. With windblown grit giving traction, the cyclists pedaled up to ten hours straight on the ice.
[ترجمه گوگل]دوچرخه سواران با شن وزش باد که باعث کشش می شد، تا ده ساعت مستقیم روی یخ رکاب زدند
[ترجمه ترگمان]دوچرخه سواران با ضربه زدن ماسه های بادی، تا ده ساعت متوالی بر روی یخ رکاب زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This windblown scrub pine is over 300 years old.
[ترجمه گوگل]این کاج اسکراب بادی بیش از 300 سال قدمت دارد
[ترجمه ترگمان]این بوته های خار در باد ۳۰۰ سال قدمت داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The girl has a windblown hairstyle.
[ترجمه گوگل]دختر مدل موی بادی دارد
[ترجمه ترگمان] اون دختر یه مدل موی آشفته داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

در حرکت به وسیله باد (صفت)
windblown

دستخوش باد (صفت)
windblown

بادزده (صفت)
windswept, windblown

انگلیسی به انگلیسی

• grown in a certain shape because of strong winds; blown by the wind

پیشنهاد کاربران

بادزده
باد رفته، باد آورده، پریشان، آشفته، باد زده

بپرس