win the day


(نبرد یا مسابقه و غیره) بردن، چیره شدن (باختن، مغلوب شدن)

جمله های نمونه

1. Patient men win the day.
[ترجمه گوگل]مردان صبور روز را برنده می شوند
[ترجمه ترگمان] افراد بیمار روز رو برنده میشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But Tory rebels still remain confident they can win the day and in doing so inflict irreparable damage on the treaty.
[ترجمه گوگل]اما شورشیان محافظه‌کار همچنان مطمئن هستند که می‌توانند روز را پیروز شوند و با انجام این کار صدمات جبران‌ناپذیری به معاهده وارد کنند
[ترجمه ترگمان]اما شورشیان محافظه کار همچنان مطمئن هستند که می توانند در طول روز برنده شوند و در انجام این کار صدمات جبران ناپذیری به بار وارد آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Did defiance win the day for Jack?
[ترجمه گوگل]آیا defiance روز را برای جک برد؟
[ترجمه ترگمان]اون روز برای \"جک\" مبارزه رو بردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In effect, Joyce and National Socialism were to win the day.
[ترجمه گوگل]در واقع، جویس و ناسیونال سوسیالیسم برنده این روز بودند
[ترجمه ترگمان]در واقع، جو یس و سوسیالیسم ملی در این روز پیروز شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Their persuasiveness will win the day.
[ترجمه گوگل]اقناع آنها روز را پیروز خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]متقاعد کردن آن ها روز به روز خواهد رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Defiance feels good, but it won't win the day.
[ترجمه گوگل]سرپیچی احساس خوبی دارد، اما روز را برنده نخواهد کرد
[ترجمه ترگمان]Defiance احساس خوبی دارد، اما در طول روز پیروز نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Few in Westminster doubt that the government will win the day.
[ترجمه گوگل]تعداد کمی در وست مینستر شک دارند که دولت برنده آن روز باشد
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی در وست مینیستر تردید دارند که دولت روزی برنده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Good sense will always win the day in the end.
[ترجمه گوگل]حس خوب همیشه در پایان برنده روز خواهد بود
[ترجمه ترگمان]عقل سلیم همیشه در پایان روز پیروز خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Common sense will win the day.
[ترجمه گوگل]عقل سلیم برنده روز خواهد بود
[ترجمه ترگمان]حس مشترک در روز برنده خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It didn't win the day because throughout the fourth century you still had fights among different bishops, some people not accepting the Nicene Creed.
[ترجمه گوگل]این روز برنده نشد، زیرا در طول قرن چهارم شما هنوز بین اسقف های مختلف دعوا داشتید، برخی افراد اعتقادنامه نیقیه را قبول نداشتند
[ترجمه ترگمان]در طول قرن چهارم برنده نشد، چون در قرن چهارم هنوز در میان اسقف های مختلف دعوا کرده بود، برخی از مردم the Nicene را می پذیرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Coming up, will people power win the day in Iran?
[ترجمه گوگل]در آینده، آیا قدرت مردم در ایران پیروز خواهد شد؟
[ترجمه ترگمان]با آمدن به ایران، آیا مردم در روز در ایران پیروز خواهند شد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But winsome didn't win the day, and nor did hard - luck stories.
[ترجمه گوگل]اما winsome آن روز را برنده نشد، و همچنین داستان‌های سخت - شانسی نیز برنده نشدند
[ترجمه ترگمان]اما آن روز آن را برنده نشد، و نه داستان های سخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. People who persist will finally win the day.
[ترجمه گوگل]افرادی که پافشاری می کنند سرانجام روز را برنده خواهند شد
[ترجمه ترگمان]افرادی که اصرار دارند در نهایت در روز پیروز خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If it works well with polycrystalline electrodes, it could win the day.
[ترجمه گوگل]اگر با الکترودهای پلی کریستالی به خوبی کار کند، می تواند روز را برنده شود
[ترجمه ترگمان]اگر به خوبی با الکترودهای polycrystalline کار کند، می تواند در طول روز برنده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• be victorious, win

پیشنهاد کاربران

1 -
to persuade people to support your ideas or opinions
متقاعد کردن مردم برای حمایت از ایده ها یا نظرات شما
2 -
“Win the day” is an idiom that means to be victorious in battle, sport, or argument.
...
[مشاهده متن کامل]

اصطلاحی است که به معنای پیروز شدن در نبرد، ورزش یا یک بحث است.
The team’s hard work and dedication helped them win the day.
She was determined to win the day and prove her point.
The company’s innovative approach helped them win the day.
He was able to win the day with his persuasive argument.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/win-the-day
win the day = to finally be successful in a discussion or argument
= triumph
پیروز شدن، توفیق یافتن، چیره گشتن
برگ برنده

بپرس