wimp out

بررسی کلمه

( verb )
• : تعریف: to be timid or ineffectual in a particular instance.

- He wanted to ask her, but he wimped out.
[ترجمه گوگل] می خواست از او بپرسد، اما بیهوش شد
[ترجمه ترگمان] می خواست از او بپرسد، اما دهنت سرویس شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس