willpower

/ˈwɪlˌpɑːwər//ˈwɪlpaʊə/

اراده، تصمیم، عزم راسخ، قدرت اراده، تصمیم جدی، نیروی اراده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one's strength of will, mind, or determination; self-control.
مشابه: decision, will

جمله های نمونه

1. willpower is strengthened by exercise
اراده با ممارست قوی می شود.

2. he quit his addiction through willpower alone
فقط با قدرت اراده اعتیاد خود را ترک کرد.

3. It took a lot of willpower to stay calm.
[ترجمه گوگل]برای حفظ آرامش، اراده زیادی لازم بود
[ترجمه ترگمان]نیروی اراده زیادی برای آرام بودن گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. People lack the willpower, rather than strength.
[ترجمه گوگل]مردم به جای قدرت، فاقد اراده هستند
[ترجمه ترگمان]مردم به جای قدرت، نیروی اراده را کم دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She managed to stop smoking by sheer willpower.
[ترجمه گوگل]او با اراده محض موفق به ترک سیگار شد
[ترجمه ترگمان]با عزم جزم از کشیدن سیگار جلوگیری می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I don't have the willpower to diet.
[ترجمه گوگل]من اراده رژیم ندارم
[ترجمه ترگمان]من مجبور نیستم رژیم بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It took all his willpower to remain calm.
[ترجمه گوگل]تمام اراده اش لازم بود تا آرام بماند
[ترجمه ترگمان]عزم جزم کرد که آرام بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His success was due to sheer willpower/determination.
[ترجمه گوگل]موفقیت او به دلیل اراده / اراده محض بود
[ترجمه ترگمان]موفقیت او به سبب قدرت اراده و عزم راسخ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She made herself get better by sheer willpower, when everyone else had given up hope.
[ترجمه گوگل]او با اراده محض خود را بهتر کرد، در حالی که دیگران امید خود را از دست داده بودند
[ترجمه ترگمان]با اراده محض خودش را بهتر کرده بود، وقتی که همه امیدوار بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It takes a lot of willpower to give up smoking.
[ترجمه گوگل]برای ترک سیگار، اراده زیادی لازم است
[ترجمه ترگمان]اراده زیادی برای ترک سیگار کشیدن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Losing weight is largely a matter of willpower.
[ترجمه گوگل]کاهش وزن تا حد زیادی به اراده بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]وزن از دست دادن عمدتا موضوع قدرت اراده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Their willpower and control over their own bodies are undermined.
[ترجمه گوگل]اراده و کنترل آنها بر بدنشان تضعیف شده است
[ترجمه ترگمان]قدرت و کنترل آن ها بر روی بدن آن ها تضعیف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mind over matter, willpower over reality.
[ترجمه گوگل]ذهن بر ماده، قدرت اراده بر واقعیت
[ترجمه ترگمان]ذهن خود را فراموش کنید و اراده خود را به اراده خود جلب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• combination of one's determination to accomplish something and one's self-control
motivation, determination
will-power is a very strong determination to do something.

پیشنهاد کاربران

Willenskraft
( german )
قدرت اراده
اراده، پشتکار
قدرت اراده ، عزم جزم
personal determination
نیروی اراده
قدرت اراده
قدرت تصمیم گیری

بپرس