willowy

/ˈwɪloʊɪ//ˈwɪləʊɪ/

پر از درخت بید، پر بید، پر سایه (از درخت بید)، بید مانند، بید زار، نرم و باریک شبیه بید، بلند

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: willowier, willowiest
(1) تعریف: thin and flexible; pliant.
مشابه: slim

(2) تعریف: slender and graceful.
متضاد: stubby, stumpy
مشابه: slender

(3) تعریف: having abundant willows.

جمله های نمونه

1. She was pale and willowy, with violet eyes.
[ترجمه گوگل]او رنگ پریده و بید، با چشمان بنفش بود
[ترجمه ترگمان]او رنگ پریده و willowy و با چشمان بنفش می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Outside, a fair, willowy girl and a heavy-set woman in white were walking across the lawn.
[ترجمه گوگل]بیرون، دختری خوش‌رنگ و بید و زنی سفید پوش در حال قدم زدن در چمن‌زار بودند
[ترجمه ترگمان]بیرون، یک دختر زیبا و بید زده و یک زن جوان با لباس سفید روی چمن ها قدم می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In contrast to Francesca, who was tall and willowy, Diana was small and curvy.
[ترجمه گوگل]بر خلاف فرانچسکا که بلند قد و بید بود، دایانا کوچک و منحنی بود
[ترجمه ترگمان]در مقابل فرانچسکا، که قد بلند و willowy بود، دیانا کوچک و curvy بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She was pale and willowy, with a large mouth and the most amazing violet eyes that you ever did see.
[ترجمه گوگل]او رنگ پریده و بید، با دهان بزرگ و شگفت انگیزترین چشمان بنفش که تا به حال دیده اید بود
[ترجمه ترگمان]او رنگ پریده و پر بید بود، با دهان بزرگ و چشمان most که تا به حال دیده بودید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But not a willowy woman, rather an outright presence.
[ترجمه گوگل]اما نه یک زن بید، بلکه یک حضور آشکار
[ترجمه ترگمان]اما نه یک زن دراز و دراز، بلکه یک حضورش رک و راست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Her long willowy legs splayed outwards into a balletic second.
[ترجمه گوگل]پاهای بیدی بلند او به سمت بیرون در یک ثانیه باله پخش می شد
[ترجمه ترگمان]پاهای بلندش به بیرون باز شده بود و در یک ثانیه به بیرون باز شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It consisted of a willowy double branch of a tree.
[ترجمه گوگل]از یک شاخه دوتایی بید یک درخت تشکیل شده بود
[ترجمه ترگمان]یک شاخه درخت بید یک درخت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Whitley, a willowy former City banker, peppered his talk with literary bon mots and some distinctly fast verse.
[ترجمه گوگل]ویتلی، یک بانکدار سابق شهر بید، صحبت هایش را با شعرهای ادبی و چند بیت به طور مشخص تند تند کرد
[ترجمه ترگمان]ویتلی، یک بانک پر بید، یک بانک دار و یک ساله و یک شعر به طور واضح با آن حرف می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Clusters of tall, willowy bamboos rose out of ten pale-pink marble planters and almost touched the high triple-domed ceiling.
[ترجمه گوگل]خوشه‌های بامبوی بلند و بید از ده گلدان مرمر صورتی کم‌رنگ بیرون آمدند و تقریباً سقف بلند گنبدی سه‌گانه را لمس کردند
[ترجمه ترگمان]پر از چوب خیزران از قد بلند بود و تقریبا به سقف گنبدی شکلی برخورد کرده بود که تقریبا به سقف گنبدی شکلی برخورد کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. One-hundred - eighty-pound Roy, who looks willowy by comparison, answers for Oregon.
[ترجمه گوگل]روی صد و هشتاد پوندی، که در مقایسه با بید به نظر می رسد، به جای اورگان پاسخ می دهد
[ترجمه ترگمان]یک صد و هشتاد پوند روی روی، که در مقایسه با comparison به عنوان \"willowy\" (willowy)به نظر می رسد، پاسخ برای اورگون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Anastasia was willowy and graceful, with grey eyes and long, straight red hair.
[ترجمه گوگل]آناستازیا بید و برازنده بود، با چشمان خاکستری و موهای بلند و قرمز
[ترجمه ترگمان]اناستازیا مان با چشم های خاکستری و موهای بلند و موی بلند و صاف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Tania was tall and willowy with topaz eyes.
[ترجمه گوگل]تانیا قد بلند و بید با چشمان توپازی بود
[ترجمه ترگمان]Tania بلند و دراز بود و با چشمانی از یاقوت سرخ گونه آویخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Willowy and long - limbed, Liukin dances across the beam and around the uneven bars.
[ترجمه گوگل]لیوکین بید و اندام دراز در سراسر تیر و اطراف میله های ناهموار می رقصد
[ترجمه ترگمان]willowy و پاهایی دراز و دراز، در میان نور و اطراف میله ها می رقصیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They're all possessed of that perfect ratio of willowy and pillowy that makes the flashbulbs pop.
[ترجمه گوگل]همه آنها دارای نسبت کاملی از بید و بالش هستند که باعث می شود لامپ های فلاش بپرند
[ترجمه ترگمان]همه آن ها نسبت به این نسبت کامل (willowy)و pillowy (willowy)هستند که باعث می شود که پاپ آپ flashbulbs شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Rhoda's willowy figure, modish straw hat, and fuchsia gloves and shoes surprised Janice.
[ترجمه گوگل]شکل بیدی رودا، کلاه حصیری شیک و دستکش و کفش فوشیا جانیس را شگفت زده کرد
[ترجمه ترگمان]هیکل پر بید، کلاه حصیری، کلاه حصیری و کفش و کفش به طرز عجیبی جنیس را غافلگیر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] بیدزار

انگلیسی به انگلیسی

• flexible, elastic; tall, erect; very fine, slender, lithe; shaded by willow trees; similar to a willow
a person who is willowy is tall, thin, and graceful.

پیشنهاد کاربران

بپرس