willow

/ˈwɪˌloʊ//ˈwɪləʊ/

معنی: بید، درخت بید، دستگاه پنبه پاک کنی، پاک کردن
معانی دیگر: (گیاه شناسی) درخت بید (جنس salix)، ترکه ی بید (که از آن سبد می سازند)، چوب بید، ماشین پنبه پاک کنی، ماشین پشم پاک کنی، (عامیانه - بیس بال و کریکت) چوگان، وابسته به خانواده ی بید (تیره ی salicaceae و راسته ی salicales که دو لپه ای هستند)، (با ماشین) پنبه پاک کردن، پشم پاک کردن، پاک کردن پنبه یا پشم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: willowlike (adj.)
(1) تعریف: any of various deciduous trees and shrubs that have narrow leaves, some of whose long flexible twigs are used in weaving baskets, making furniture, and the like.

(2) تعریف: the wood or flexible twigs of this tree.

جمله های نمونه

1. dwarf willow
بید کوتاه،بید علفی

2. weeping willow
بید مجنون

3. He broke off a twig from a willow tree and used it to shoo the flies away.
[ترجمه گوگل]او یک شاخه از درخت بید را شکست و از آن برای دور کردن مگس ها استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]شاخه بید را از درخت بید جدا کرد و از آن استفاده کرد تا مگس ها را از آن دور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The strips of willow are woven into baskets.
[ترجمه سام] ترکه های بید بصورت سبد بافته شده اند
|
[ترجمه گوگل]نوارهای بید به صورت سبد بافته می شود
[ترجمه ترگمان]رشته های درخت بید در سبدهای بافته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Willow trees breaking out into buds foretell the coming of spring.
[ترجمه گوگل]درختان بید که جوانه می زنند، آمدن بهار را پیش بینی می کنند
[ترجمه ترگمان]بید مجنون بهار آینده را پیشگویی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The baskets are woven from strips of willow.
[ترجمه گوگل]سبدها از نوارهای بید بافته می شوند
[ترجمه ترگمان]سبدهای از رشته های بید بافته شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Jenny weaves baskets from willow she grows herself.
[ترجمه گوگل]جنی از بید که خودش پرورش می دهد سبدهایی می بافد
[ترجمه ترگمان]جنی baskets را از بید جدا می کرد و خود رشد می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her loud wails shattered the silence of the willow grove.
[ترجمه گوگل]ناله های بلند او سکوت بیشه بید را در هم شکست
[ترجمه ترگمان]صدای بلند او سکوت بیشه بید را درهم شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The gently wavering fronds of a willow tree.
[ترجمه گوگل]شاخه های درخت بید که به آرامی تکان می خورد
[ترجمه ترگمان]خوشه های آرام یک درخت بید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She moved from one willow tree to the next, forcing them all to share the torment she endured.
[ترجمه گوگل]او از یک درخت بید به درخت دیگر نقل مکان کرد و همه آنها را مجبور کرد تا در عذابی که او متحمل شده بود شریک شوند
[ترجمه ترگمان]از یک درخت بید به سمت دیگر حرکت کرد و آن ها را مجبور کرد تا رنجی را که تحمل کرده بود به اشتراک بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Madeiran willow, with its fine supple shoots, is never allowed to grow tall.
[ترجمه گوگل]بید مادیران با شاخه های نرم و نرمش هرگز اجازه رشد قد را ندارد
[ترجمه ترگمان]بید مجنون، با شوت ظریف و نرم آن هرگز اجازه ندارد بلند قد بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Close by, a willow warbler flicked jauntily from one overhanging twig to the next.
[ترجمه گوگل]در همان نزدیکی، یک گیلاس بید با نشاط از یک شاخه آویزان به شاخه دیگر می چرخید
[ترجمه ترگمان]از نزدیک، یک شاخه بید مجنون که خود را با شاخه های آویخته از یک شاخه آویزان به سوی دیگر تکان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Flood tolerant species of willow and alder on the reservoir margins carry the tree cover down into the water.
[ترجمه گوگل]گونه های مقاوم به سیل بید و توسکا در حاشیه مخزن پوشش درخت را به داخل آب می برند
[ترجمه ترگمان]گونه های مقاوم در برابر سیل و توسکا در حاشیه مخزن، پوشش درختی را به درون آب می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I used a forked stick - usually willow - and was very successful in finding water 20-40 feet below ground level.
[ترجمه گوگل]من از چوب چنگال - معمولاً بید - استفاده کردم و در یافتن آب 20-40 فوت زیر سطح زمین بسیار موفق بودم
[ترجمه ترگمان]من از یک چوب forked - معمولا بید - استفاده کردم و در پیدا کردن آب در ارتفاع ۲۰ - ۴۰ فوتی در زیر سطح زمین بسیار موفق بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Sedge warblers sang exulting in the willow scrub.
[ترجمه گوگل]گیسوان در بید بید آواز خواندند
[ترجمه ترگمان]sedge warblers از میان بوته های بید شروع به آواز خواندن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بید (اسم)
moth, willow, withy

درخت بید (اسم)
willow, withy, sallow

دستگاه پنبه پاک کنی (اسم)
willow

پاک کردن (فعل)
wash, wipe, abrade, erase, clean, purify, cleanse, rub, scrape, absolve, absterge, purge, assoil, obliterate, expiate, mop, furbish, lustrate, deterge, efface, sublimate, willow, winnow, wipe up

انگلیسی به انگلیسی

• any of a number of deciduous trees having long flexible branches; cricket bat (made from the wood of a willow); machine with a spiked drum used for cleaning and loosening fibers (especially cotton and wool fibers)
(weaving) loosen and clean fibers with a willow machine (especially wool and cotton fibers)
a willow is a tree that has long, narrow leaves. its wood is also called willow, and is sometimes used for making items of furniture such as chairs or baskets.

پیشنهاد کاربران

1. ( درخت ) بید 2. چوب بید
مثال:
a switch of willow
یک شاخه و ترکه از درخت بید.
Willow میتونه اسم باشد. مانند willow wolf که اینجا willow اسم میباشد.

بپرس