wildcard

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
کارت غیرمنتظره / عنصر غیرقابل پیش بینی / ورودی ویژه / متغیر آزاد
در زبان محاوره ای:
یه چیز غیرقابل پیش بینی، برگ برنده ی عجیب، یه مهره ی خاص، یه عامل غافلگیرکننده
________________________________________
...
[مشاهده متن کامل]

🔸 تعریف ها:
1. ( ورزشی – رسمی ) :
اجازه ی ورود به مسابقه یا رقابت برای کسی که از مسیر معمول انتخاب نشده ولی به دلایل خاص پذیرفته شده
مثال: She got a wildcard entry to the tennis tournament.
با کارت ویژه وارد مسابقه ی تنیس شد.
2. ( فنی – برنامه نویسی ) :
نماد یا کاراکتری که می تونه جایگزین هر مقدار یا هر نوع داده بشه ( مثل * یا ? )
مثال: Use a wildcard to search for all file types.
از وایلدکارد برای جستجوی همه ی نوع فایل ها استفاده کن.
3. ( استعاری – رفتاری ) :
فرد یا عامل غیرقابل پیش بینی که می تونه نتیجه یا روند رو به طور ناگهانی تغییر بده
مثال: He’s the wildcard in this negotiation.
اون مهره ی غیرقابل پیش بینی این مذاکره ست.
4. ( تجاری یا سیاسی – تحلیلی ) :
عامل بیرونی یا غیرمنتظره که می تونه مسیر تصمیم گیری یا بازار رو دگرگون کنه
مثال: Climate change is the wildcard in long - term planning.
تغییرات اقلیمی عامل غیرمنتظره در برنامه ریزی بلندمدته.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
joker – surprise factor – unpredictable element – special entry – variable – game - changer

1. English:
"In poker, a wild card can represent any other card to form a winning hand. "
Persian:
�در پوکر، یک کارت جوکر می تواند جایگزین هر کارت دیگری شود تا دست برنده تشکیل شود. �
- - -
...
[مشاهده متن کامل]

2. English:
"The team’s star player was a wild card; no one could predict his performance. "
Persian:
�بازیکن ستاره تیم یک عامل غیرقابل پیش بینی بود؛ هیچ کس نمی توانست عملکرد او را حدس بزند. �
- - -
3. English:
"The tournament allows one wild card entry for an unranked player. "
Persian:
�این مسابقه به یک بازیکن بدون رتبه، به عنوان کارت جانشین اجازه ورود می دهد. �
- - -
4. English:
"Her unpredictable personality makes her a wild card in negotiations. "
Persian:
�شخصیت غیرقابل پیش بینی او، یک عامل نامشخص در مذاکرات محسوب می شود. �
- - -
5. English:
"The ‘’ symbol acts as a wild card in search engines to replace unknown words. "
Persian:
�نماد ‘’ در موتورهای جستجو به عنوان یک کارت همه کاره برای جایگزینی کلمات ناشناخته عمل می کند. �
- - -
Key Terms Used in Translations:
- Wild Card ( in games ) = کارت جوکر / کارت جانشین
- Wild Card ( metaphorical ) = عامل غیرقابل پیش بینی / عامل نامشخص
- Unpredictable = غیرقابل پیش بینی

در SQL می توان � حروف عام � ترجمه کرد. در واقع به حروفی گفته می شود که برای نشان دادن الگوهای خاصی در متن استفاده می شود.
٪ و ـ دو وایلد کارد عمده در SQL هستند.
'K%' به معنی کلماتی است که درنهایت به حرف K ختم شوند.
شگفتی ساز
wildcard ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: نویسۀ جانشین
تعریف: نویسه‏ای که می تواند نماینده یک یا چند نویسه در متن باشد
( رایانش ) چمنویسه
منابع• https://fa.wiktionary.org/wiki/چمنویسه
یک اصطلاح است به معنی عنصر تعجب آور یا مسئله ای که میتواند باعث شگفتی شود، مثلا: the wildcard is new covid outbreak تنها مسئله ای که می تواند باعث شگفتی شود ظهور دوباره کووید 19 می باشد.