- انگشتان دست/پایت را تکان بده.
- از ( یک موقعیت/مسئولیت ) شانه خالی کردن.
... [مشاهده متن کامل]
همیشه سعی می کند از شستن ظرف ها فرار کند.
- جای مانور داشتن / انعطاف پذیری.
قرارداد کمی جای مانور برای تغییرات دارد.
- به زحمت وارد ( جای تنگ ) شدن.
با زحمت داخل شلوار جین قدیمی اش شد.
- تکان کوچک دادن.
کلید را کمی تکان بده تا قفل باز شود.
وقت خالی، فضای جم خوردن، جای نفس کشیدن، فرصت تکون خوردن
برای مثال، اگر برنامه تان فشرده باشد، ممکن است رویدادهای پیش بینی نشده برنامه تان را خراب کنند. پس لابه لای کارهایتان مقداری وقت خالی در نظر می گیرید که در صورت بروز رویدادهای پیش بینی نشده، بتوانید برنامه تان را حفظ کنید.
برای مثال، اگر برنامه تان فشرده باشد، ممکن است رویدادهای پیش بینی نشده برنامه تان را خراب کنند. پس لابه لای کارهایتان مقداری وقت خالی در نظر می گیرید که در صورت بروز رویدادهای پیش بینی نشده، بتوانید برنامه تان را حفظ کنید.
هوا خور
همچنین wriggle room
آزادی عمل، قدرت/امکان مانور
freedom to change your mind or to try a different method
or
room to maneuver
مثال:
There's some wiggle room on the price
ترجمه ی اینجانب: امکان مانور روی قیمت هست.
کمی جای مانور دادن بر سر قیمت هست.
آزادی عمل، قدرت/امکان مانور
مثال:
ترجمه ی اینجانب: امکان مانور روی قیمت هست.
کمی جای مانور دادن بر سر قیمت هست.
جای تکان خوردن؛ جای بازی؛ هواخور
راه دررو ، راه فرار
جای فکر بیشتر، جای تجدید نظر
آزادی عمل ، اختیار ، استقلال