- انگشتان دست/پایت را تکان بده.
- از ( یک موقعیت/مسئولیت ) شانه خالی کردن.
... [مشاهده متن کامل]
همیشه سعی می کند از شستن ظرف ها فرار کند.
- جای مانور داشتن / انعطاف پذیری.
قرارداد کمی جای مانور برای تغییرات دارد.
- به زحمت وارد ( جای تنگ ) شدن.
با زحمت داخل شلوار جین قدیمی اش شد.
- تکان کوچک دادن.
کلید را کمی تکان بده تا قفل باز شود.
Wiggle out = یواشکی از کنار چیزی عبور کردن، طفره رفتن ناشیانه
Interesting that you saw my comprehensive respond, but subsequently you tryed to wiggle out of it
جالب که تو پاسخ جامع ام رو دیدی، اما متعاقبا تلاش کردی که یواش از کنارش رد بشی
جالب که تو پاسخ جامع ام رو دیدی، اما متعاقبا تلاش کردی که یواش از کنارش رد بشی
غلت زدن