wig out

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: (slang) to make or become wildly excited, enthusiastic, or upset.

جمله های نمونه

1. A teen - ager wigs out over a rock music group.
[ترجمه گوگل]یک نوجوان - سالمند برای یک گروه موسیقی راک کلاه گیس می کند
[ترجمه ترگمان]یک نوجوان نوجوان با استفاده از یک گروه موسیقی راک از صحنه خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Mary will wig out when she reads the letter.
[ترجمه گوگل]مریم وقتی نامه را می خواند کلاه گیس می کند
[ترجمه ترگمان]مری وقتی نامه را می خواند سرش کلاه می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You should have seen the teacher wig out!
[ترجمه گوگل]باید می دیدی که معلم کلاه گیس می کند!
[ترجمه ترگمان]! تو باید کلاه گیس معلمی رو می دیدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. LL: To wig out means the same as to freak out.
[ترجمه گوگل]LL: کلاه گیس کردن به معنای ترسیدن است
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He'll wig out when he read the letter.
[ترجمه گوگل]وقتی نامه را بخواند کلاه گیس می کند
[ترجمه ترگمان]وقتی نامه را می خواند سرش کلاه می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sarah: You can't wig out .
[ترجمه گوگل]سارا: تو نمیتونی کلاه گیس کنی
[ترجمه ترگمان]تو که نمی توانی کلاه برداری را ازسر بگذاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. That's what I was afraid of. I wouldn't mind having a pet rat, but I don't want to make all of my friends wig out, either.
[ترجمه گوگل]من از همین می ترسیدم من بدم نمی آید که یک موش خانگی داشته باشم، اما نمی خواهم همه دوستانم را وادار کنم که کلاه گیس کنند
[ترجمه ترگمان]این چیزی بود که از آن می ترسیدم من که دلم نمی خواهد یک موش اهلی داشته باشم، اما نمی خواهم همه دوستانم را بیرون بکشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Oh no. We've run out of chocolate chip cookies. The kids are going to wig out.
[ترجمه گوگل]وای نه کلوچه های شکلاتی ما تمام شده است بچه ها می خواهند کلاه گیس کنند
[ترجمه ترگمان]اوه، نه ما کلوچه شکلاتی درست کردیم بچه ها دارن کلاه گیس می زنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Marcus: Well I know that. I want you to cut this organic toupee. It's growing way too fast. Don't wig out on me. Just cut it.
[ترجمه گوگل]مارکوس: خوب من این را می دانم من از شما می خواهم که این توپی ارگانیک را ببرید خیلی سریع در حال رشد است از من کلاه گیس نکن فقط قطعش کن
[ترجمه ترگمان] خب، اینو میدونم ازت میخوام که این کلاه گیسه رو ببری داره خیلی سریع رشد می کنه به من کلاه نذار فقط تمومش کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• become fearful in an agitated manner, freak out (e.g. "she woke up in the hospital and did not know where she was so she wigged out")

پیشنهاد کاربران

"wig out" is an informal expression that means to lose control or become extremely upset or anxious. It is often used to describe a situation where someone is freaking out, panicking, or losing their composure.
...
[مشاهده متن کامل]

عبارت غیررسمی
از دست دادن کنترل خود یا به شدت ناراحت یا مضطرب شدن.
اغلب برای توصیف موقعیتی استفاده می شود که در آن شخصی دچار ترس، وحشت یا از دست دادن آرامش خود می شود.
مثال؛
I’m wigging out because I think I left the stove on.
When someone is overwhelmed by stress or pressure, they might say, “I’m totally wigging out about this upcoming exam. ”
If someone is acting irrational or losing control, they might be told, “Stop wigging out and calm down. ”

هول کردن. . don't wig out هول نکن
به شدت ناراحت و عصبانی شدن.
شوکه شدن

ا ذیت شدن . ناراحت شدن مورد نکوهش قرار گرفتن

بپرس