widowhood

/ˈwɪdoʊhʊd//ˈwɪdəʊhʊd/

معنی: بیوگی
معانی دیگر: بیوگی

جمله های نمونه

1. Her widowhood condemns her to a lonely old age.
[ترجمه گوگل]بیوه بودن او را محکوم به پیری تنهایی می کند
[ترجمه ترگمان]بیوه بودنش او را به پیری و تنهایی می کشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The unthinking equation of widowhood for women with retirement for men has been challenged.
[ترجمه گوگل]معادله غیر قابل فکر بیوه بودن برای زنان با بازنشستگی برای مردان به چالش کشیده شده است
[ترجمه ترگمان]معادله بی فکری زن برای زنان با بازنشستگی برای مردان به چالش کشیده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Monied widowhood is their only nirvana.
[ترجمه گوگل]بیوه ماندن تنها نیروانا آنهاست
[ترجمه ترگمان]بیوه بودن تنها نیروانا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Her widowhood sat lightly on her shoulders[Sentence dictionary], and from what Peggy gathered from her she had a favourite pub.
[ترجمه گوگل]بیوه بودنش به آرامی روی شانه هایش نشست [فرهنگ جملات]، و از آنچه پگی از او جمع آوری کرد، یک میخانه مورد علاقه داشت
[ترجمه ترگمان]بیوه بودنش به آرامی روی شانه هایش نشسته بود و از آنچه پگی از او دور شده بود بار مورد علاقه او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Often the horror and humility of her widowhood would drive a young widow to follow her husband on his burning pyre.
[ترجمه گوگل]غالباً وحشت و فروتنی بیوه شدن او باعث می شد که یک بیوه جوان به دنبال شوهرش بر روی آتش سوزان او برود
[ترجمه ترگمان]اغلب، وحشت و حقارت بیوه زنی او، بیوه جوانی را با تل هیزم سوزان به دنبال شوهرش می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The comfortable estate of widowhood is the only hope that keep up a wife's spirits.
[ترجمه گوگل]املاک راحت بیوه شدن تنها امیدی است که روحیه همسر را حفظ می کند
[ترجمه ترگمان]بیوه ماندن، تنها امید وجود دارد که روحیه یک زن را حفظ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her early widowhood condemned her to lead a life of hardship.
[ترجمه گوگل]بیوه شدن اولیه او او را محکوم به یک زندگی سخت کرد
[ترجمه ترگمان]بیوه بودنش او را محکوم به زندگی سختی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This leaves them economically vulnerable when divorce or widowhood strikes.
[ترجمه گوگل]این امر آنها را از نظر اقتصادی در هنگام وقوع طلاق یا بیوه شدن آسیب پذیر می کند
[ترجمه ترگمان]این باعث می شود که آن ها از نظر اقتصادی در هنگام حملات طلاق یا بیوه آسیب پذیر شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The widowhood cocks are mated at Christmas, a couple of weeks after the stock birds.
[ترجمه گوگل]خروس‌های بیوه در کریسمس جفت می‌شوند، چند هفته بعد از پرندگان
[ترجمه ترگمان]The بیوه در کریسمس، دو هفته بعد از پرندگان stock جفت گیری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Nothing can prepare you for the shock and grief of widowhood.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز نمی تواند شما را برای شوک و غم بیوه شدن آماده کند
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز نمی تواند شما را برای شوک و اندوه بیوه زنی خود آماده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The overwhelming causes of poverty in rural areas were low pay and to a lesser extent old age and widowhood.
[ترجمه گوگل]علل عمده فقر در مناطق روستایی حقوق کم و تا حدی پیری و بیوه بودن بوده است
[ترجمه ترگمان]علت سخت فقر در مناطق روستایی، حقوق کم و سن کم تر بیوه زنی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But for some, particularly in a generation whose men fought in the trenches, marriage was a short interval before widowhood.
[ترجمه گوگل]اما برای برخی، به ویژه در نسلی که مردانش در سنگر می جنگیدند، ازدواج فاصله کوتاهی قبل از بیوه شدن بود
[ترجمه ترگمان]اما برای برخی، به خصوص در نسلی که افراد آن در سنگرها می جنگیدند، ازدواج فاصله کوتاهی پیش از بیوه زنی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The young man accepts each rationalization given by Lady Susan for her apparently scandalous behavior in the short months of her widowhood.
[ترجمه گوگل]مرد جوان هر توجیهی را که لیدی سوزان برای رفتار ظاهراً رسواکننده‌اش در ماه‌های کوتاه بیوه‌اش ارائه می‌کند، می‌پذیرد
[ترجمه ترگمان]این جوان هر کدام از این rationalization را می پذیرد که توسط لیدی سوزان برای رفتار ظاهرا scandalous در ماه های کوتاه بیوه زنی او داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The reason: older persons tend to form one-person households both by preference and owing to widowhood.
[ترجمه گوگل]دلیل: افراد مسن تمایل به تشکیل خانواده های یک نفره هم بر اساس ترجیح و هم به دلیل بیوه بودن دارند
[ترجمه ترگمان]دلیل: افراد مسن تمایل دارند که یک فرد را هم با ترجیح و هم به خاطر بیوگی تشکیل دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A confidant and social support buffers a woman against the losses of retirement, widowhood, moves, and deaths.
[ترجمه گوگل]یک حمایت اجتماعی و محرمانه، زن را در مقابل خسارات بازنشستگی، بیوه شدن، نقل مکان و مرگ محافظت می کند
[ترجمه ترگمان]محرم راز و حمایت اجتماعی یک زن را در برابر تلفات بازنشستگی، بیوگی، حرکت و مرگ نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بیوگی (اسم)
widowhood

انگلیسی به انگلیسی

• state of being a widow, condition of being a woman whose husband has died
widowhood is the state of being a widow or a widower.

پیشنهاد کاربران

widowhood ( مطالعات زنان )
واژه مصوب: بیوگی
تعریف: 1. دوره ای که در آن یک زن بیوه می ماند 2. وضعیت بیوه بودن

بپرس