1. to widen the areas of cooperation between the two nations
زمینه های همکاری میان دو کشور را توسعه دادن
2. They decided to widen out the river to avoid the flooding.
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم گرفتند برای جلوگیری از سیل رودخانه را تعریض کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها تصمیم گرفتند تا رودخانه را گسترش دهند تا از سیل جلوگیری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He had an operation last year to widen a heart artery.
[ترجمه گوگل]او سال گذشته تحت عمل جراحی گشاد کردن رگ قلب قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]اون سال پیش یه عمل جراحی رو انجام داده بود که یه شریان قلب رو گسترش بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The surgeon will widen her arteries.
5. They are trying to widen the discussion to include environmental issues.
[ترجمه گوگل]آنها در تلاشند تا بحث را گسترده تر کنند تا مسائل زیست محیطی را نیز در بر گیرد
[ترجمه ترگمان]آن ها می کوشند تا این بحث را گسترش دهند تا مسائل مربوط به محیط زیست را در بر بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. They may have to widen the road to cope with the increase in traffic.
[ترجمه گوگل]آنها ممکن است مجبور شوند جاده را تعریض کنند تا با افزایش ترافیک کنار بیایند
[ترجمه ترگمان]آن ها ممکن است مجبور شوند جاده را گسترش دهند تا بتوانند با افزایش ترافیک مواجه شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Students should take every opportunity to widen their experience.
[ترجمه گوگل]دانش آموزان باید از هر فرصتی برای گسترش تجربیات خود استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان باید از هر فرصتی برای گسترش تجربه خود استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. You need to widen your circle of friends.
[ترجمه گوگل]شما باید دایره دوستان خود را گسترش دهید
[ترجمه ترگمان] تو باید دایره دوستات رو گسترش بدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He wants to widen his knowledge of the industry.
[ترجمه گوگل]او می خواهد دانش خود را در این صنعت گسترش دهد
[ترجمه ترگمان]او می خواهد دانش خود از این صنعت را گسترده تر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Why not widen the discussion to include the Muslim and Jewish points of view?
[ترجمه گوگل]چرا بحث را گسترش نمی دهیم تا دیدگاه مسلمانان و یهودیان را در بر گیرد؟
[ترجمه ترگمان]چرا این بحث را که شامل دیدگاه های مسلمانان و یهودیان می شود، گسترش ندهیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Mr Dobson promised to widen the organisation's scope of activity.
[ترجمه گوگل]آقای دابسون قول داد که دامنه فعالیت این سازمان را گسترش دهد
[ترجمه ترگمان]او قول داد که دامنه فعالیت این سازمان را گسترده تر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. We would now like to broaden/widen the scope of the enquiry and look at more general matters.
[ترجمه گوگل]اکنون میخواهیم دامنه تحقیق را گسترش دهیم و به موضوعات کلیتری نگاه کنیم
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر می خواهیم حوزه تحقیق را گسترش داده و به موضوعات کلی تر نگاه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. In order to widen the road they had to narrow the pavement.
[ترجمه گوگل]برای تعریض جاده مجبور شدند سنگفرش را باریک کنند
[ترجمه ترگمان]برای اینکه جاده را باز کنند مجبور شدند کف پیاده رو را تنگ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Many students register for these courses to widen skills for use in their current job .
[ترجمه گوگل]بسیاری از دانش آموزان در این دوره ها ثبت نام می کنند تا مهارت های خود را برای استفاده در شغل فعلی خود گسترش دهند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از دانشجویان برای گسترش مهارت ها برای استفاده در شغل فعلی خود ثبت نام می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. We plan to widen the scope of our existing activities by offering more language courses.
[ترجمه گوگل]ما قصد داریم با ارائه دوره های زبان بیشتر دامنه فعالیت های موجود خود را گسترش دهیم
[ترجمه ترگمان]ما قصد داریم تا دامنه فعالیت های موجود خود را با ارائه دوره های زبانی بیشتر گسترش دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید