wide of the mark


1- به هدف نخورده 2- نامربوط، بی ربط

جمله های نمونه

1. Yesterday's weather forecast was a little wide of the mark, then.
[ترجمه امیر] پیش بینی اب و هوای دیروز کمی نادرست و غیرمعقول بود
|
[ترجمه گوگل]پیش بینی هوای دیروز کمی فراتر از حد مجاز بود
[ترجمه ترگمان]پس از آن پیش بینی آب و هوایی روز گذشته کمی عریض بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. What he told me was quite wide of the mark.
[ترجمه امیر] چیزی که او به من گفت کاملا نادرست بود
|
[ترجمه گوگل]آنچه او به من گفت کاملاً گسترده بود
[ترجمه ترگمان]چیزی که اون به من گفت کاملا از علامت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The opinion polls were hopelessly wide of the mark.
[ترجمه گوگل]نظرسنجی‌ها به طرز ناامیدکننده‌ای بسیار گسترده بود
[ترجمه ترگمان]نظرسنجی های انجام شده به طرز ناامید کننده ای از این هدف بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Their predictions turned out to be very wide of the mark.
[ترجمه گوگل]پیش بینی های آنها بسیار گسترده بود
[ترجمه ترگمان]پیش بینی ها حاکی از آن بود که عرض آن ها بسیار گسترده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Their predictions turned out to be wide of the mark.
[ترجمه گوگل]پیش‌بینی‌های آن‌ها کاملاً بی‌معنا بود
[ترجمه ترگمان]پیش بینی ها حاکی از آن بود که این پیش بینی ها وسیع هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His guesses were all very wide of the mark.
[ترجمه گوگل]حدس های او همه بسیار گسترده بود
[ترجمه ترگمان]حدس زدنش کاملا باز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. One of the bombs fell wide of the mark.
[ترجمه گوگل]یکی از بمب‌ها از نقطه‌ای خارج شد
[ترجمه ترگمان]یکی از بمب ها به طور وسیعی روی زمین افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. That comparison isn't as wide of the mark as it seems.
[ترجمه گوگل]این مقایسه آنقدر که به نظر می رسد گسترده نیست
[ترجمه ترگمان]این مقایسه به آن اندازه که به نظر می رسد، گشاد نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Few forecasts have been so wide of the mark.
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از پیش بینی ها تا این حد گسترده بوده است
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از پیش بینی ها تا این حد وسیع بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. No, Watson, that is well wide of the mark even for you.
[ترجمه گوگل]نه، واتسون، این حتی برای شما هم بسیار گسترده است
[ترجمه ترگمان]نه، وات سن، این برای تو خیلی بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Jean Powers was not so wide of the mark.
[ترجمه گوگل]ژان پاورز آنقدرها هم گشاد نبود
[ترجمه ترگمان]ژان وال ژان چندان از آن علامت تعجب نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The leaked forecasts might prove wide of the mark.
[ترجمه گوگل]پیش‌بینی‌های فاش شده ممکن است کاملاً قابل توجه باشد
[ترجمه ترگمان]پیش بینی های نشت شده ممکن است در عرض چند ثانیه ثابت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But sometimes it is not necessarily wide of the mark for all that, because . . . because there is no way here of not seeing it reemerge.
[ترجمه گوگل]اما گاهی اوقات لزوماً برای همه اینها گسترده نیست، زیرا زیرا در اینجا راهی برای ندیدن دوباره ظهور آن وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]اما گاهی این موضوع لزوما برای همه آن ها صادق نیست، چون … چون هیچ راهی برای مشاهده مجدد آن وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The arrow was wide of the mark.
[ترجمه گوگل]فلش از علامت فاصله داشت
[ترجمه ترگمان]تیر کاملا به هدف رسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The bullet was wide of the mark.
[ترجمه امیر] گلوله خارج از هدف بود ( اصابت کرده بود )
|
[ترجمه گوگل]گلوله از حد فاصل بود
[ترجمه ترگمان]گلوله کاملا به هدف رسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

۱ - بدور از واقعیت offtarget
اشتباه wrong
نادرست errant, inacurate
غلط incorrect
۲ - نامربوط، نابجا، irrelevent
• My educated guess was pretty off the mark
To say that they're good people but misguided• seems very wide of the mark
...
[مشاهده متن کامل]

• These rosy assumptions are far wide of the mark.

دور از واقعیت، غیرواقع، نابجا، نادرست، ناصحیح، ناشایست، نامناسب، غیردقیق، خطا، ناصواب، دور از هدف

بپرس