wick

/ˈwɪk//wɪk/

معنی: فتیله، فتیله فندک، افروزه، چیزی که بجای فتیله بکار رود
معانی دیگر: (قدیمی) دهکده، روستا، ده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a cord or tape of loosely bunched, braided, or woven fibers that, in a candle, oil lamp, or the like, draws up fuel by capillary action to be burned at its upper end.
مشابه: mantle, taper

(2) تعریف: a device that similarly draws fluid by capillary action.

جمله های نمونه

1. the wick was wet and the sparks didn't take
فتیله تر بود و جرقه ها نگرفت.

2. a lantern's wick
فتیله ی چراغ فانوس

3. It's very hard to turn the wick up and down.
[ترجمه گوگل]بالا و پایین کردن فتیله بسیار سخت است
[ترجمه ترگمان]پیدا کردن فتیله و پایین رفتن خیلی سخته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The boss gets on my wick with his everlasting complaints about timekeeping. And he thinks nothing of rolling up to the office at ten o'clock himself.
[ترجمه گوگل]رئیس با شکایت های همیشگی اش در مورد زمان سنجی بر فیتیله من می نشیند و فکر نمی کند خودش ساعت ده به دفتر بیاید
[ترجمه ترگمان]رئیس با شکایات همیشگی خود در مورد timekeeping به wick می ره و فکر می کند که در ساعت ده خودش به اداره می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She's always talking about herself—she gets on my wick.
[ترجمه گوگل]او همیشه در مورد خودش صحبت می کند - او به فیتیله من می رود
[ترجمه ترگمان]اون همیشه راجع به خودش حرف می زنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Just out of college in the early 1970s, Wick worked as a commercial photographer and learned about lighting.
[ترجمه گوگل]ویک که در اوایل دهه 1970 از کالج خارج شد، به عنوان یک عکاس تجاری کار کرد و در مورد نورپردازی آموخت
[ترجمه ترگمان]در اوایل دهه ۱۹۷۰، ویک به عنوان یک عکاس تجاری کار کرد و در مورد نورپردازی مطلع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As semi-podunk semi-newspapers go, Wick Communications is something of a 900-pound gorilla.
[ترجمه گوگل]همانطور که روزنامه های نیمه پادونک می گویند، Wick Communications چیزی شبیه گوریل 900 پوندی است
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک نیمه - نیمه -، ارتباطات ویک چیزی از گوریل ۹۰۰ پوندی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Wick eschewed the spotlight before Christmas last year.
[ترجمه گوگل]ویک قبل از کریسمس سال گذشته از کانون توجه دور شد
[ترجمه ترگمان]قبل از کریسمس سال گذشته، ویک قبل از کریسمس از کانون توجه اجتناب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The wick flickered hesitantly, then licked upward into a bright yellow tongue.
[ترجمه گوگل]فتیله با تردید سوسو زد، سپس به سمت بالا به زبان زرد روشنی لیسید
[ترجمه ترگمان]فتیله را با تردید تکان داد، سپس به صورت یک زبان زرد روشن شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The dark rock of the Wick was splashed with kittiwake droppings - streaks of whitewash - from countless cup-nests.
[ترجمه گوگل]سنگ تیره فیتیله با مدفوع کیتی واک - رگه هایی از سفیده - از لانه های بی شمار فنجان پاشیده شد
[ترجمه ترگمان]صخره سیاه ویک پر از فضله جغدها شده بود و رگه های سفید of از nests بی شمار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The wick lay almost flat in a perilously small amount of wax.
[ترجمه گوگل]فتیله تقریباً صاف در مقدار بسیار کمی موم قرار داشت
[ترجمه ترگمان]فتیله تقریبا به مقدار زیادی موم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Wick has the horses, and the deep pockets to pay them.
[ترجمه گوگل]فیتیله اسب ها و جیب های عمیقی برای پرداخت آنها دارد
[ترجمه ترگمان]ویک اسب داره و جیب های deep برای پرداخت them
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was at school at Peterhead and Wick academies.
[ترجمه گوگل]او در مدرسه در آکادمی های پیترهد و ویک بود
[ترجمه ترگمان]در آموزشگاه های Peterhead و Wick به مدرسه می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ultimately, it just gets on your wick.
[ترجمه گوگل]در نهایت، آن را فقط در فتیله شما می شود
[ترجمه ترگمان]در نهایت، فقط فتیله شما را می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Love is like a match to a wick. It takes that right combination to strike a flame. But once the flame is there, it can either give warmth, die out or burn your world to ashes. Even kill you. It's how you sustain the flame, feed it, and moderate the amount of energy in balance. Anthony Liccione
[ترجمه گوگل]عشق مثل کبریت فتیله است برای زدن شعله به ترکیب درست نیاز است اما هنگامی که شعله وجود دارد، می تواند گرما بدهد، خاموش شود یا دنیای شما را به خاکستر بسوزاند حتی تو را بکش این نحوه حفظ شعله، تغذیه آن و تعدیل مقدار انرژی در تعادل است آنتونی لیچیونه
[ترجمه ترگمان]عشق مثل چوب کبریت است یک ترکیب مناسب برای ضربه زدن به یک شعله نیاز دارد اما وقتی شعله آن موجود است، یا می تواند گرما بدهد، بمیرد یا دنیای شما را به خاکستر تبدیل کند حتی kill این روشی است که شما شعله را حفظ کرده، آن را تغذیه می کنید، و مقدار انرژی را متعادل می کنید آنتونی Liccione
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فتیله (اسم)
lint, wick

فتیله فندک (اسم)
tinder, wick

افروزه (اسم)
wick

چیزی که بجای فتیله بکار رود (اسم)
wick

انگلیسی به انگلیسی

• bundle of fibers or string used in burning a candle or an oil lamp; cloth that draws up liquid by capillary action
the wick of a candle is the piece of string in it which burns when it is lit.
the wick of a paraffin lamp or cigarette lighter is the part which supplies the fuel to the flame when it is lit.

پیشنهاد کاربران

به سیم مخصوص برای قلع کشی ( برداشتن قلع اضافی از روی برد الکترونیکی ) solder wick یا desoldering braid گویند.
دنباله کندل استیک در نمودار بورس
سطح، محدوده، حد،
wicked up to something
به یه چیزی وصله ( مثل سیم، ریسمان یا . . . )
wick also used as an adjective equivalent to Devilment = شیطانی ، خبیثانه ، موزیانه
. The party is going to be wicked awesome tonight

دنباله
جریان یافتن از طریق خاصیت موئینگی

بپرس