whop

/wɑːp//wɒp/

معنی: ضربه، وزش، تند حرکت کردن، شلپ شلپ کردن، پیش افتادن از، بتندی افتادن یا زدن، بطور قاطع شکست دادن
معانی دیگر: (عامیانه)، زدن، وارد آوردن (ضربه)، سخت شکست دادن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: whops, whopping, whopped
(1) تعریف: (informal) to strike or beat hard.
مشابه: belt

(2) تعریف: to defeat decisively.
اسم ( noun )
(1) تعریف: (informal) a loud smack or thud.

(2) تعریف: a hard blow that makes such a sound.

- He gave the boy a whop on the back.
[ترجمه گوگل] او پشت سر پسر را هول داد
[ترجمه ترگمان] به پسر بچه ای که پشتش نشسته بود، تکیه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. She whopped him with her handbag.
[ترجمه گوگل]او را با کیف دستی‌اش شکست
[ترجمه ترگمان]با کیف دستی اش ضربه ای به او زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He told a whopping great lie!
[ترجمه گوگل]او یک دروغ بزرگ گفت!
[ترجمه ترگمان]دروغ whopping به من گفت!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The company made a whopping 75 million dollar loss.
[ترجمه گوگل]این شرکت 75 میلیون دلار ضرر کرد
[ترجمه ترگمان]این شرکت حدود ۷۵ میلیون دلار خسارت به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Russian leader won a whopping 8 9 percent yes vote.
[ترجمه گوگل]رهبر روسیه 8 و 9 درصد رای مثبت را به دست آورد
[ترجمه ترگمان]رهبر روسیه ۸ درصد آرا را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Yankees whopped the Cleveland Indians 17-
[ترجمه گوگل]یانکی ها کلیولند هندز را شکست دادند 17-
[ترجمه ترگمان] \"یانکی ها دارن هندی\" کلولند \"رو می کنن\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She had a whopping great bruise on her arm.
[ترجمه گوگل]او یک کبودی بزرگ روی بازویش داشت
[ترجمه ترگمان]ضربه محکمی به بازویش زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The road was unforgiving, dealing the Lakers a whopping 10 losses in the first 13 away games.
[ترجمه گوگل]جاده نابخشودنی بود و لیکرز 10 باخت در 13 بازی اول خارج از خانه داشت
[ترجمه ترگمان]جاده نامهربان بود و با تیم لیکرز ۱۰ باخت در ۱۳ بازی دور اول داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Two percent claimed to be conservative while a whopping 91 percent described themselves as liberal or moderate.
[ترجمه گوگل]دو درصد ادعا کردند که محافظه کار هستند در حالی که 91 درصد خود را لیبرال یا میانه رو توصیف کردند
[ترجمه ترگمان]دو درصد ادعا کردند محافظه کار هستند در حالی که حدود ۹۱ درصد خود را لیبرال یا میانه رو توصیف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And considering each menu consists of a whopping seven courses, those double digits actually sound reasonable.
[ترجمه گوگل]و با توجه به اینکه هر منو از هفت دوره آموزشی تشکیل شده است، این دو رقمی در واقع معقول به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]و با توجه به هر menu شامل حدود هفت کلاس می شود، آن رقم دو رقمی در واقع منطقی به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I mean, a whopping 82 per cent of people who were killed in car accidents had not been smoking cannabis.
[ترجمه گوگل]منظورم این است که 82 درصد از افرادی که در تصادفات رانندگی کشته شده اند، شاهدانه مصرف نکرده اند
[ترجمه ترگمان]منظورم این است که ۸۲ درصد از افرادی که در تصادفات رانندگی کشته شده اند، حشیش خود را مصرف نکرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He gave Jimmy a whop showing his anger.
[ترجمه گوگل]او به جیمی خشم خود را نشان داد
[ترجمه ترگمان]He را به جیمی داد که خشم خود را نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The second day went through the roof with a whopping 5760
[ترجمه گوگل]روز دوم با 5760 حیرت انگیز از پشت بام گذشت
[ترجمه ترگمان]روز دوم با شکوهی بیش از حد از بام عبور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Republicans seized control of both houses of Congress, picking up a whopping 117 House seats along the way.
[ترجمه گوگل]جمهوری خواهان کنترل هر دو مجلس کنگره را به دست گرفتند و در طول مسیر 117 کرسی مجلس را به دست آوردند
[ترجمه ترگمان]جمهوری خواهان کنترل هر دو مجلس کنگره را به دست گرفتند و حدود ۱۱۷ صندلی در طول راه را انتخاب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He's staying in the Dorchester's penthouse, which costs a whopping £500-a-night.
[ترجمه گوگل]او در پنت هاوس دورچستر اقامت دارد که هزینه آن شبی 500 پوند است
[ترجمه ترگمان]او در خانه penthouse Dorchester اقامت دارد که ۵۰۰ پوند هزینه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ضربه (اسم)
pelt, accent, emphasis, stress, impact, strike, stroke, thud, lash, acute, hook, tit, brunt, hack, flap, whop, sock, traumatism, whang

وزش (اسم)
afflatus, guff, airflow, blast, bop, flatus, whiff, whop, plunk

تند حرکت کردن (اسم)
whop

شلپ شلپ کردن (فعل)
lap, whop

پیش افتادن از (فعل)
surpass, whop, outstrip, outmatch

بتندی افتادن یا زدن (فعل)
whop

بطور قاطع شکست دادن (فعل)
whop

انگلیسی به انگلیسی

• hard blow; sound of a hard blow
strike forcefully; defeat decisively; flop, fall; throw forcefully

پیشنهاد کاربران

● در هم کوبیدن
Whup هم نوشته میشه
whopping
بسیار بزرگ

بپرس