whoop

/ˈwuːp//wuːp/

معنی: فریاد، ضجه، صدای بلند مثل سرفه، صدای سیاهسرفه، صدای جغد و مانند آن، فریاد کردن
معانی دیگر: غریو، هورا، (صدای جغد و غیره) هو، هو کشیدن، هورا کشیدن، فریادزدن، بانگ زدن، غریویدن، (سیاه سرفه) صدای خس خس در پایان سرفه، (صدای) شهیق، صدای جغد و مانند ان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a loud shout or cry, such as a battle cry or a cry of excitement or enthusiasm.
مشابه: shout

(2) تعریف: a loud yelping or hooting sound made by certain birds.

(3) تعریف: the rasping sound of breathing following coughing in someone ill with whooping cough.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: whoops, whooping, whooped
(1) تعریف: to utter a whoop.

(2) تعریف: to give a whooping cry, as a bird.

(3) تعریف: to make a rasping intake of breath, as one ill with whooping cough.
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: whooper (n.)
عبارات: whoop it up
(1) تعریف: to express with a whoop.

(2) تعریف: to urge, encourage, chase, or drive with a whoop or whooping (as dogs in a hunt).

جمله های نمونه

1. whoop it up
(امریکا - عامیانه) 1- سر و صدا راه انداختن (مثلا در مهمانی)،جیغ و داد و شادی کردن 2- مشتاق کردن،بازار گرمی کردن

2. not worth a whoop
(امریکا - عامیانه) کاملا بی ارزش

3. this hat is not worth a whoop
این کلاه یک غاز نمی ارزد.

4. the winners left the field with a whoop of joy
برندگان با غریو شادی زمین بازی را ترک کردند.

5. She gave a whoop of delight and dived into the water.
[ترجمه گوگل]او غوغایی از خوشحالی به راه انداخت و در آب شیرجه زد
[ترجمه ترگمان]او از خوشحالی فریادی کشید و در آب فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. With a whoop he leapt over a huge spreading puddle where a drain was blocked with litter.
[ترجمه گوگل]با صدای غوغایی از روی یک حوضچه بزرگ پرید که در آن زهکشی با زباله مسدود شده بود
[ترجمه ترگمان]با فریادی از روی چاله ای عظیم به جایی پرید که جای خالی پر از اشغال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She turned on the tap and gave a whoop of delight as water cascaded forth, hot and plentiful.
[ترجمه گوگل]او شیر آب را باز کرد و وقتی آب داغ و فراوان به بیرون سرازیر شد، غوغایی از لذت به راه انداخت
[ترجمه ترگمان]در حالی که از آب سرازیر شده بود، به طرف او برگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You'd walk into a pub in one and, Whoop! some one wanted to try it on.
[ترجمه گوگل]شما می خواهید در یک میخانه راه بروید و، اوو! یکی می خواست آن را امتحان کند
[ترجمه ترگمان]تو باید به یه کافه در یک کافه راه بری … کسی می خواست امتحانش کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. While David's comrades whoop with joy at his victory, the hero feels shame at carrying Goliath's severed head.
[ترجمه گوگل]در حالی که رفقای دیوید از پیروزی او از خوشحالی فریاد می زنند، قهرمان از حمل سر بریده جالوت احساس شرم می کند
[ترجمه ترگمان]در حالی که رفقای دیوید از پیروزی خود لذت می برند، قهرمان احساس شرم می کند که سر قطع شده Goliath را حمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He did not have inspiratory whoop or post- tussive syncope or vomiting.
[ترجمه گوگل]او صدای دمی یا سنکوپ یا استفراغ نداشت
[ترجمه ترگمان]او نه ناله می کرد نه استفراغ و استفراغ و استفراغ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Every spring they whoop it up for the circus.
[ترجمه گوگل]هر بهار آن را برای سیرک می خوانند
[ترجمه ترگمان]هر بهار برای سیرک آن را صدا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Who dares whoop it up here?
[ترجمه Maryam] کی جرات داره اینجا سرو صدا را بندازه؟
|
[ترجمه گوگل]چه کسی جرأت دارد آن را اینجا بالا ببرد؟
[ترجمه ترگمان]کی جرات کرده این بالا و صدا کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Republicans made a great whoop and a hollar about the honesty of federal employees.
[ترجمه گوگل]جمهوریخواهان در مورد صداقت کارمندان فدرال غوغا کردند
[ترجمه ترگمان]جمهوریخواهان a بزرگی در مورد صداقت کارمندان فدرال ایجاد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He gave a whoop of joy when he saw his new bicycle.
[ترجمه گوگل]او با دیدن دوچرخه جدیدش غوغا کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی دوچرخه اش را دید از شادی فریادی کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The Republicans made a great whoop and a holler about the honesty of federal employees.
[ترجمه گوگل]جمهوریخواهان در مورد صداقت کارمندان فدرال غوغا کردند
[ترجمه ترگمان]جمهوریخواهان با صدای بلند فریاد زدند و در مورد صداقت کارمندان فدرال فریاد زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فریاد (اسم)
call, clamor, cry, shout, noise, squawk, hue, outcry, bawl, scream, exclamation, squall, squeal, shriek, whoop, vociferance, hollo, vociferation

ضجه (اسم)
cry, dole, scream, exclamation, howl, yell, squall, lament, wail, squeal, shriek, whoop, plaint, yawl, yammer

صدای بلند مثل سرفه (اسم)
whoop

صدای سیاه سرفه (اسم)
whoop

صدای جغد و مانند آن (اسم)
whoop

فریاد کردن (فعل)
shout, screech, whoop, holler

انگلیسی به انگلیسی

• enthusiastic shout; call; heavy breathing sound (characteristic of whooping cough)
shout enthusiastically, call; breath heavily (as one with whooping cough)
if you whoop, you shout loudly in a very happy or excited way; used in written english. verb here but can also be used as a count noun. e.g. there were whoops of approval by the bar customers.

پیشنهاد کاربران

داد زدن سر کسی
فریادی که نشانه خوشحالی دارد
Whoop up درست کردن

بپرس