wholesaler

/ˈhoʊlseɪlə//ˈhəʊlseɪlə/

معنی: عمده فروش، بنکدار
معانی دیگر: عمده فروش، بنکدار

جمله های نمونه

1. A smaller delivery van from a wholesaler was just moving into her unloading yard.
[ترجمه گوگل]یک ون تحویل کوچکتر از یک عمده‌فروش به حیاط تخلیه بار او می‌رفت
[ترجمه ترگمان]یک بارکش کوچک تر از عمده فروشی فقط در حال حمل و نقل در حیاط خالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The deal between the wholesaler and manufacturer will have been sewn up only minutes before Sanjay accepted his orders.
[ترجمه گوگل]معامله بین عمده‌فروش و تولیدکننده تنها چند دقیقه قبل از پذیرش سفارشات سانجی انجام می‌شود
[ترجمه ترگمان]معامله بین عمده فروش و سازنده فقط چند دقیقه قبل از اینکه سانجای orders دستور او را بپذیرد، دوخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Consolidated Stores is a retailer and wholesaler of close-out merchandise.
[ترجمه گوگل]فروشگاه های ادغام شده یک خرده فروش و عمده فروش کالاهای بسته شده است
[ترجمه ترگمان]فروشگاه های Consolidated یک خرده فروش و عمده فروش کالاهای نزدیک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We've been selling our wholesaler shoulder rates when we could easily have achieved high-season.
[ترجمه گوگل]زمانی که به راحتی می‌توانستیم به فصل بالا دست پیدا کنیم، نرخ‌های عمده فروش خود را می‌فروشیم
[ترجمه ترگمان]ما نرخ شانه عمده فروش خود را زمانی که به راحتی می توانیم به فصل بالا دست یابیم، می فروشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. On the same reasoning the wholesaler is entitled to indemnity from the manufacturer.
[ترجمه گوگل]بر اساس همین استدلال، عمده فروش مستحق دریافت غرامت از سازنده است
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل، عمده فروش مجاز به جبران خسارت از تولید کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The retailer's claim against the wholesaler is a claim for indemnity.
[ترجمه گوگل]دعوی خرده فروش از عمده فروش ادعای غرامت است
[ترجمه ترگمان]ادعای یک خرده فروش در برابر عمده فروش، ادعایی برای غرامت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We are a big sneaker and handbag wholesaler in China.
[ترجمه امین پا] ما عمده فروش کفش ورزشی و کیف دستی بزرگ در چین هستیم.
|
[ترجمه گوگل]ما یک عمده فروش کفش کتانی و کیف دستی در چین هستیم
[ترجمه ترگمان]ما یک عمده فروش بزرگ و کیف دستی بزرگ در چین هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Welcome the wholesaler or the overseas buyer orders.
[ترجمه گوگل]از سفارشات عمده فروش یا خریدار خارج از کشور استقبال کنید
[ترجمه ترگمان]به عمده فروشی یا از دستورها خریدار خارجی خوش آمدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Welcome the trading company and wholesaler contact with us!
[ترجمه گوگل]خوش آمدید شرکت بازرگانی و عمده فروش با ما تماس بگیرید!
[ترجمه ترگمان]به شرکت تجاری و wholesaler در ارتباط با ما خوش آمدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Zealously welcome national each cowboy wholesaler with this factory relation, establishes the long - term partner, communal development.
[ترجمه گوگل]با غیرت ملی از هر عمده‌فروش گاوچران با این رابطه کارخانه استقبال می‌کند، شریک بلندمدت، توسعه جمعی را ایجاد می‌کند
[ترجمه ترگمان]zealously، عمده فروش این کارخانه، با این رابطه کارخانه، شریک بلند مدت و توسعه مشترک را ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Identify and locate the wholesaler population in the marketplace.
[ترجمه گوگل]جمعیت عمده فروشان را در بازار شناسایی و تعیین کنید
[ترجمه ترگمان]عمده جمعیت در بازار را شناسایی و تعیین کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We are importer and wholesaler of wrapped V Belt. Please contact us.
[ترجمه گوگل]ما وارد کننده و عمده فروش کمربند V پیچیده هستیم لطفا با ما تماس بگیرید
[ترجمه ترگمان]ما وارد کننده و عمده فروش of V هستیم لطفا با ما تماس بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Develop a picture of our performance with each wholesaler, primarily availability.
[ترجمه گوگل]تصویری از عملکرد خود با هر عمده‌فروش، در درجه اول در دسترس بودن، ایجاد کنید
[ترجمه ترگمان]یک تصویر از عملکرد خود را با هر عمده فروش، در ابتدا در دسترس پذیری، تهیه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If a wholesaler accepts the VP, a written Operating Agreement will be presented and signed to finalize the partnership arrangement.
[ترجمه گوگل]اگر یک عمده‌فروش VP را بپذیرد، یک توافقنامه عملیاتی کتبی ارائه و امضا می‌شود تا قرارداد مشارکت نهایی شود
[ترجمه ترگمان]اگر یک عمده فروش VP را بپذیرد، یک توافقنامه اجرایی نوشته شده و برای نهایی کردن ترتیبات شراکت به امضا خواهد رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عمده فروش (اسم)
wholesaler

بنکدار (اسم)
wholesaler

تخصصی

[حسابداری] عمده فروشی

انگلیسی به انگلیسی

• one who sells to retailers in large quantities; one who wholesales
a wholesaler is someone whose business is buying large quantities of goods and selling them in smaller amounts, usually to shops.

پیشنهاد کاربران

بپرس