wholefood

جمله های نمونه

1. She follows a semi-vegetarian, wholefood diet whose virtues she frequently extols.
[ترجمه گوگل]او از یک رژیم غذایی نیمه گیاهی و با غذای کامل پیروی می کند که فضیلت های آن را اغلب تمجید می کند
[ترجمه ترگمان]او یک رژیم semi را دنبال می کند، رژیم غذایی wholefood که او بارها extols را تحسین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Race to Green Light wholefood shop and buy several rolls of recycled.
[ترجمه گوگل]به فروشگاه غذای کامل سبز نور مسابقه دهید و چندین رول بازیافتی بخرید
[ترجمه ترگمان]مسابقه برای خرید یک مغازه با نور سبز و خرید چندین قرص بازیافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. For wholefood enthusiasts, I would recommend buckwheat pasta rather than wholemeal, which I think is rather dull in flavour and texture.
[ترجمه گوگل]برای علاقه مندان به غذاهای کامل، ماکارونی گندم سیاه را به جای آرد سبوس دار توصیه می کنم، که فکر می کنم از نظر طعم و بافت نسبتا کسل کننده است
[ترجمه ترگمان]برای مشتاقان wholefood، من یک پاستای buckwheat را به جای wholemeal توصیه می کنم، که به نظرم در رنگ و رنگ نسبتا کسل کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Henderson's Salad Table Licensed wholefood restaurant with a remarkable selection of dishes.
[ترجمه گوگل]میز سالاد هندرسون رستوران با غذاهای کامل دارای مجوز با انتخاب قابل توجهی از غذاها
[ترجمه ترگمان]سالاد هندرسون در جدول Licensed wholefood یک رستوران با انتخاب قابل توجه از غذاها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Naughty lunches usually wholefood take-aways eaten in Tom's friendly old nest of a bed.
[ترجمه گوگل]ناهارهای شیطون معمولاً غذای کامل را در لانه قدیمی و دوستانه تام در تخت می خورند
[ترجمه ترگمان]ناهار شیطانی معمولا در لانه قدیمی دوست قدیمی تام غذا می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. While the shop supplies all of the local wholefood stores and hotels, it remains very much a family concern.
[ترجمه گوگل]در حالی که این فروشگاه تمام فروشگاه‌ها و هتل‌های غذای کامل محلی را تامین می‌کند، همچنان یک نگرانی خانوادگی است
[ترجمه ترگمان]در حالی که این مغازه تمام فروشگاه های زنجیره ای محلی و هتل ها را تامین می کند، همچنان یک نگرانی خانوادگی باقی مانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A healthy diet should consist of wholefood.
[ترجمه گوگل]یک رژیم غذایی سالم باید شامل غذاهای کامل باشد
[ترجمه ترگمان]یک رژیم غذایی سالم باید شامل wholefood باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To get good dried apricots it is nowadays necessary to shop for them in wholefood and health food stores.
[ترجمه گوگل]برای به دست آوردن زردآلوهای خشک خوب، امروزه لازم است آنها را از فروشگاه های مواد غذایی کامل و بهداشتی خریداری کنید
[ترجمه ترگمان]برای پاک کردن زردآلو good، این روزها برای خرید آن ها در فروشگاه های مواد غذایی و غذاهای سالم ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. At twelve she asked her to fetch a salad from the local wholefood bar.
[ترجمه گوگل]در دوازده سالگی از او خواست که از بار محلی با غذای کامل یک سالاد بیاورد
[ترجمه ترگمان]در ساعت دوازده از او خواست که سالاد را از بار wholefood بیاورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• wholefoods are foods which have not been refined and do not contain additives or artificial ingredients.

پیشنهاد کاربران

بپرس