whitey

/ˈwaɪˌti//ˈwaɪˌti/

معنی: سفید پوست، مایل به سفید، نسبتا سفید
معانی دیگر: (خصومت آمیز) سفید پوست، whity مایل به سفید

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: whiteys
• : تعریف: (derogatory slang) a white person, or whites collectively.

جمله های نمونه

1. To make their product more acceptable to whitey, sugar companies use a filtering process to strip it of its color.
[ترجمه گوگل]برای اینکه محصول خود را برای سفیدی قابل قبول تر کنند، شرکت های شکر از یک فرآیند فیلتر برای از بین بردن رنگ آن استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]شرکت های شکر برای اینکه محصولاتشان را قابل قبول تر به whitey کنند، از یک فرآیند فیلترینگ استفاده می کنند تا آن را از رنگ خود جدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Can We Say 'Fuck Whitey ' If the President Is Black?
[ترجمه گوگل]اگر رئیس جمهور سیاه پوست است، می توانیم بگوییم "لعنت به وایتی"؟
[ترجمه ترگمان]میشه بگین کدوم \"وایتی\" اگه رئیس جمهور \"بلک\" - ه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. On a recent humid afternoon, Jack "Whitey" Knupp stood atop GrandTower's levee, surveying the Mississippi.
[ترجمه گوگل]در یک بعدازظهر مرطوب اخیر، جک "وایتی" ناپ بر فراز بلندی های برج بزرگ ایستاده بود و می سی سی پی را بررسی می کرد
[ترجمه ترگمان]در یک بعد از ظهر مرطوب و مرطوب، جک \" در بالای دیواره ساحلی ایستاده بود و می سی سی پی را برانداز می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In the whitey . She won't let you down!
[ترجمه گوگل]در سفیدپوستان او شما را ناامید نمی کند!
[ترجمه ترگمان]در کاخ سفید اون تو رو ناامید نمی کنه!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Get the hell out my face, whitey!
[ترجمه گوگل]جهنم از صورت من، سفید!
[ترجمه ترگمان]گورت را گم کن سفید پوست من!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Famed crime boss and fugitive Whitey Bulger is getting the big-screen treatment once again.
[ترجمه گوگل]رئیس جنایی معروف و فراری وایتی بولگر بار دیگر تحت درمان قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]رئیس جنایت Famed و Whitey Bulger فراری یک بار دیگر بار دیگر تحت درمان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I just felt sorry for that little shaking whitey.
[ترجمه گوگل]من فقط برای آن سفیدی لرزان کوچک متاسف شدم
[ترجمه ترگمان]من فقط بخاطر اینکه اون سفید پوستم رو تکون دادم احساس تاسف کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I'm a red apple. Whitey likes me best.
[ترجمه گوگل]من یک سیب قرمز هستم وایتی من را بیشتر دوست دارد
[ترجمه ترگمان]من یک سیب سرخ هستم وایتی \"از من خیلی خوشش میاد\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Whitey: Hah hah, that one never gets old.
[ترجمه گوگل]وایتی: هههه، اون یکی هیچوقت پیر نمیشه
[ترجمه ترگمان]هاه هاه، این یکی هیچوقت پیر نمیشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Kids would tease me, asking if I was joining the circus and calling me "Whitey".
[ترجمه گوگل]بچه‌ها به من مسخره می‌کردند، می‌پرسیدند که آیا من به سیرک می‌پیوندم و به من «وایتی» می‌گفتند
[ترجمه ترگمان]بچه ها سربه سرم می گذارند و می پرسند که آیا من به سیرک ملحق می شوم و به من زنگ می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. and this is Whitey Bulger.
[ترجمه گوگل]و این Whitey Bulger است
[ترجمه ترگمان] و این \"وایتی Bulger\" - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Unlike the Indians, who had regularly burnt the region, the whitey eco-ists had steadfastly waged war against all forest fires.
[ترجمه گوگل]برخلاف هندی‌ها که مرتباً منطقه را سوزانده بودند، اکویست‌های سفیدپوست با استواری علیه همه آتش‌سوزی‌های جنگلی جنگیده بودند
[ترجمه ترگمان]برخلاف هندی ها، که به طور منظم منطقه را آتش زده بودند، the eco به نبرد با همه آتش سوزی های جنگلی ادامه داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سفید پوست (اسم)
caucasian, whitey

مایل به سفید (صفت)
whitey, whity

نسبتا سفید (صفت)
whitey, whity, whitish

انگلیسی به انگلیسی

• derogatory term for a white person (slang)

پیشنهاد کاربران

بپرس