whitewashed

جمله های نمونه

1. bumpy whitewashed walls
دیوارهای سفید و ناصاف

2. The walls had been whitewashed.
[ترجمه گوگل]دیوارها سفید شده بود
[ترجمه ترگمان]دیوارها سفید شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The walls were whitewashed to reflect the glare of the sun.
[ترجمه گوگل]دیوارها سفید شده بودند تا تابش نور خورشید را منعکس کنند
[ترجمه ترگمان]دیوارها سفید شده بودند تا انعکاس نور خورشید را منعکس کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The walls were whitewashed and covered with bullfighting posters.
[ترجمه گوگل]دیوارها سفیدکاری شده و با پوسترهای گاوبازی پوشانده شده بود
[ترجمه ترگمان]دیوارها سفید شده بودند و پوشیده از پوستر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The report whitewashed the recent events.
[ترجمه گوگل]این گزارش وقایع اخیر را سفید کرد
[ترجمه ترگمان]گزارش وقایع اخیر را با دوغاب پوشانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Somewhere in the whitewashed recesses of the building a secretary tapped in indecisive spurts on a manual typewriter.
[ترجمه گوگل]جایی در فرورفتگی های سفیدکاری شده ساختمان، منشی با جهش های نامطمئن به یک ماشین تحریر دستی ضربه می زد
[ترجمه ترگمان]در جایی در قسمت دیواره ای سفید ساختمان، منشی تلفنی که به پرواز در آمده بود با ماشین تحریر دستی ضربه می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A whitewashed verandah contained bags of wheat and well-oiled harnesses.
[ترجمه گوگل]یک ایوان سفید کاری شده حاوی کیسه های گندم و تسمه های روغنی خوب بود
[ترجمه ترگمان]یک ایوان تمیز و سفید پر از کیسه گندم و یراق دار شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was a small plain whitewashed structure with a striped dome on top.
[ترجمه گوگل]این یک بنای ساده و ساده سفیدکاری شده با گنبدی راه راه در بالای آن بود
[ترجمه ترگمان]این یک سازه ساده شده بود که با یک گنبد راه راه تزیین شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The locker was whitewashed and smelled of carbolic acid.
[ترجمه گوگل]کمد سفید شده بود و بوی اسید کربولیک می داد
[ترجمه ترگمان]کمد سفید شده بود و بوی اسید carbolic می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He beckoned Corbett to follow him along whitewashed corridors to the herb scented chamber of Brother Thomas.
[ترجمه گوگل]او به کوربت اشاره کرد تا او را در راهروهای سفیدکاری شده دنبال کند و به اتاق عطری که با گیاهان داشت برادر توماس برود
[ترجمه ترگمان]))او))او را به او دعوت کرد که همراه او از راهروهای سفید شده به اتاق خوشبو کننده برادرش توماس برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Now, the windows were whitewashed over, and the signboards over them were weathered illegible.
[ترجمه گوگل]حالا پنجره‌ها سفید شده بودند و تابلوهای راهنما روی آن‌ها ناخوانا بود
[ترجمه ترگمان]حالا، پنجره ها سفید شده بودند و the روی آن ها از illegible و illegible قرار گرفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Fields covered in snow would swallow up whitewashed farmhouses were it not for their black window frames.
[ترجمه گوگل]مزارع پوشیده از برف اگر قاب سیاه پنجره‌هایشان نبود، خانه‌های کشاورزی سفیدپوش شده را می‌بلعد
[ترجمه ترگمان]زمین های پوشیده از برف با دوغاب پوشانده شده بود و به خاطر قاب های پنجره سیاه آن ها نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The whole interior is in red brick, partly whitewashed.
[ترجمه گوگل]کل فضای داخلی با آجر قرمز، تا حدی سفید شده است
[ترجمه ترگمان]تمام داخل خانه آجری قرمز است و تا حدودی دوغاب زده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Angry protesters whitewashed the offensive billboards.
[ترجمه گوگل]معترضان خشمگین بیلبوردهای توهین آمیز را سفید کردند
[ترجمه ترگمان]معترضان خشمگین بیلبوردهای تبلیغاتی را سفید کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• painted with whitewash; masked (of a sin, a flaw, etc.); defeated entirely (sports)

پیشنهاد کاربران

"Whitewashed" means to cover up or gloss over faults, wrongdoings, or unpleasant facts, often to make something or someone appear more acceptable or palatable. It can also refer to the act of applying a white coating, typically of paint, to a surface.
...
[مشاهده متن کامل]

✍️ پوشاندن یا پنهان کردن خطاها، اشتباهات، یا حقایق ناخوشایند، اغلب برای اینکه چیزی یا کسی بیشتر پذیرفتنی یا خوشایند به نظر برسد.
✍️✍️همچنین می تواند به عمل ایجاد پوشش سفید، معمولاً رنگ، بر روی یک سطح اشاره کند.
✍️✍️✍️به طور مجازی، "سفیدکاری" نماد تلاش ها برای پنهان کردن یا کمرنگ کردن جنبه های منفی است، اغلب به منظور حفظ تصویر مثبت.
👈مترادف: Concealed, covered up, glossed over, sanitized
👇مثال؛
The report was criticized for being whitewashed, as it failed to mention any of the company's legal troubles.
The history books were accused of being whitewashed to present a more favorable view of the nation's past.
They whitewashed the walls to give the old house a fresh and clean look.

سفیدشویی، ماست مالی، لاپوشانی
سفید کاری شده

بپرس