whiteout


(هواشناسی) مه و برف (که محیط را سفید می نماید و دید و جهت یابی را مشکل می کند)، سپید گرفتگی، برف و بوران

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a weather condition, usu. occurring in polar areas, in which the snow-covered ground blends into a white sky, blotting out the horizon and destroying the sense of depth, direction, and distance.

جمله های نمونه

1. Denial does have its limits, though, whiteout being one of them.
[ترجمه گوگل]انکار محدودیت های خود را دارد، هر چند که سفید کردن یکی از آنهاست
[ترجمه ترگمان]با این حال انکار محدودیت های خودش را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We shall call this the whiteout point.
[ترجمه گوگل]ما این را نقطه سفید می نامیم
[ترجمه ترگمان]ما به این نکته پی خواهیم برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We see to be caught in a whiteout.
[ترجمه گوگل]ما می بینیم که گرفتار سفیدی می شویم
[ترجمه ترگمان] می بینم که توی \"whiteout\" گیر افتادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The upper critical exposure is very roughly the whiteout point.
[ترجمه گوگل]نوردهی بحرانی بالایی تقریباً نقطه سفید شدن است
[ترجمه ترگمان]نوردهی بحرانی بالایی تقریبا نقطه whiteout است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Where can I watch Whiteout 2009 movie online free full stream?
[ترجمه گوگل]از کجا می توانم فیلم Whiteout 2009 را بصورت پخش آنلاین رایگان تماشا کنم؟
[ترجمه ترگمان]کجا می توانم فیلم \"stream\" (stream ۲۰۰۹)را به صورت آنلاین آزاد تماشا کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Trying to stay ahead of the predicted whiteout in TO. . . in YYZ waiting to fly to NY. . . board, baby, board!
[ترجمه گوگل]تلاش برای جلوتر از سفید شدن پیش‌بینی‌شده در TO در YYZ در انتظار پرواز به نیویورک تخته، عزیزم، تخته!
[ترجمه ترگمان]سعی می کنم جلوتر از این که پیش بینی کرده باشم، صبر کنم تا سوار قایق شوم، عزیزم، سوار شو!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. "It was a total whiteout, " says Jennifer.
[ترجمه گوگل]جنیفر می‌گوید: «این یک غیبت کامل بود
[ترجمه ترگمان]جنیفر می گوید: \" این یک whiteout کامل بود \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I just can't think what I will do whiteout my BF / GF.
[ترجمه گوگل]من فقط نمی توانم فکر کنم چه کنم BF / GF خود را سفید کنم
[ترجمه ترگمان]من فقط نمی تونم فکر کنم که من چه کاری رو با دوست پسرم انجام می دم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Or even more, how does it imitate whiteout conditions?
[ترجمه گوگل]یا حتی بیشتر، چگونه شرایط سفید شدن را تقلید می کند؟
[ترجمه ترگمان]یا حتی بیشتر، چگونه از شرایط whiteout تقلید می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sure. I'll give you the scissors and a whiteout in addition.
[ترجمه گوگل]مطمئن من قیچی و سفیدی را به شما می دهم
[ترجمه ترگمان] حتما من به شما یک قیچی و یک whiteout اضافه خواهم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A "whiteout" occurs when there is zero visibility during a blizzard.
[ترجمه گوگل]"سفید شدن" زمانی رخ می دهد که دید در طول کولاک صفر باشد
[ترجمه ترگمان]زمانی رخ می دهد که دید صفر در طی کولاک وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. With a stroke of genius, whiteout was invented.
[ترجمه گوگل]با یک نبوغ، Whiteout اختراع شد
[ترجمه ترگمان]با ضربه ای از نبوغ، whiteout اختراع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You may use a distrbuted whiteout to correct the answer sheet.
[ترجمه گوگل]برای تصحیح برگه پاسخ، می توانید از سفیدی توزیع شده استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید از a whiteout برای اصلاح صفحه پاسخ استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is not easy to see Arctic whiteout.
[ترجمه گوگل]دیدن سفیدی قطب شمال آسان نیست
[ترجمه ترگمان]دیدن قطب شمال آسان نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Currently an adhoc value one third of the distance from the blackout point to the whiteout point is used.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر یک مقدار adhoc یک سوم فاصله از نقطه خاموشی تا نقطه سفید استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر مقدار adhoc یک سوم فاصله از نقطه خاموشی تا نقطه whiteout مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[] عدم تشخیص موقعیت
[] پاک سفیدی، برف گیجه

انگلیسی به انگلیسی

• weather condition that occurs in polar areas where snow-covered ground blends into a white sky and produce a uniform whiteness (erase the horizon and destroy the sense of depth, direction and distance); blizzard; liquid paper, white correction fluid; act of whiting out with correction fluid; mistake (typing or other) whited out with correction liquid
if there is a whiteout, it is snowing or has snowed so heavily that everything seems white and it is very difficult to see.

پیشنهاد کاربران

Whiteout is a brand name for a specific type of correction fluid that is commonly abused as an inhalant. The term “whiteout” is often used to refer to any brand of correction fluid used for inhalant abuse.
...
[مشاهده متن کامل]

Whiteout یک نام تجاری برای نوع خاصی از لاک غلط گیری است که معمولاً به عنوان یک ماده استنشاقی مورد سوء مصرف قرار می گیرد. اصطلاح "whiteout" اغلب برای اشاره به هر مارک لاک غلط گیری مورد استفاده برای سوء مصرف از مواد استنشاقی استفاده می شود.
مثال؛
He was addicted to whiteout and would inhale it to get high.
A teacher might notice a student with whiteout stains on their clothing and suspect inhalant abuse.
In a conversation about the dangers of inhalant abuse, someone might mention, “Whiteout can cause serious health problems when inhaled. ”

This term is used to describe fog that is so dense and bright that it completely obscures visibility, resulting in a white or blank landscape. It is often associated with snowy or icy conditions and can be extremely dangerous for navigation.
...
[مشاهده متن کامل]

مه ای که به قدری متراکم و روشن است که دید را کاملاً محدود و در نتیجه یک منظره سفید یا خالی ایجاد می کند.
اغلب با شرایط برفی یا یخبندان همراه است و می تواند برای ناوبری بسیار خطرناک باشد.
مثال؛
For example, “The whiteout made it impossible to see the road ahead. ”
A person describing a foggy winter morning might say, “The whiteout conditions made it feel like we were in a snow globe. ”
In a conversation about extreme weather, someone might comment, “Whiteout fog can be disorienting and pose significant risks for outdoor activities. ”

whiteout
منابع• https://fluentslang.com/slang-for-fog/
برف و بوران
بدون
پوشاندن یا مبهم کردن با ماده ای سفید رنگ
مستند: در آدرس اینترنتی https://idioms. thefreedictionary. com/white out به عنوان یکی از معانی white out نوشته شده:
white out
. To cover or obscure something completely in or with a white substance. Often used in passive constructions
...
[مشاهده متن کامل]

. Several of the names on the official document had been whited out
. The terrible snow storm whited the sky out, making it impossible for pilots to take off

White - out لاک غلط گیر
لاک غلط گیر

بپرس