whiteness

/ˈwaɪtnəs//ˈwaɪtnɪs/

سفیدی، سپیدی

جمله های نمونه

1. Her black hair accentuated the whiteness of her skin.
[ترجمه گوگل]موهای سیاهش سفیدی پوستش را برجسته می کرد
[ترجمه ترگمان]موهای سیاهش سفیدی پوستش را نمایان می ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The whiteness of the arctic fox acts as camouflage, hiding it from its enemies.
[ترجمه گوگل]سفیدی روباه قطبی به عنوان استتار عمل می کند و آن را از دشمنان خود پنهان می کند
[ترجمه ترگمان]سفیدی روباه قطبی همانند استتار عمل می کند و آن را از دشمنانش مخفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Her scarlet lipstick emphasized the whiteness of her teeth.
[ترجمه گوگل]رژ لب قرمزش بر سفیدی دندان هایش تاکید داشت
[ترجمه ترگمان]ماتیک سرخی روی سپیدی دندان هایش تاکید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The black wimple enhanced the whiteness of her skin.
[ترجمه گوگل]جوش سیاه سفیدی پوست او را افزایش داد
[ترجمه ترگمان]سفیدی پوستش سفیدی پوست او را بالا می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The whiteness of polar bears and arctic foxes provides camouflage.
[ترجمه گوگل]سفیدی خرس های قطبی و روباه های قطبی استتار ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]سفیدی خرس های قطبی و روباه ها قطب قطب، استتار را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Whiteness is emblematic of purity.
[ترجمه گوگل]سفیدی نماد پاکی است
[ترجمه ترگمان]whiteness نمادی از خلوص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It was all coming back, a fury of whiteness rushing against my head with violent percussive rage.
[ترجمه گوگل]همه چیز داشت بر می گشت، خشم سفیدی با خشم ضربتی شدید به سرم هجوم آورد
[ترجمه ترگمان]همه چیز بر می گشت، خشمی بود از سفیدی که به سر من هجوم آورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A fist lashed out at her from the whiteness.
[ترجمه گوگل]مشتی از سفیدی به او زد
[ترجمه ترگمان]یک مشت از سفیدی صورتش بیرون زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Bordering the acre of whiteness and shade, blue fields burst with crops.
[ترجمه گوگل]مزارع آبی که در مجاورت یک هکتار از سفیدی و سایه قرار دارند، پر از محصولات هستند
[ترجمه ترگمان]در جریب زمین های سفید و سایه، مزارع آبی رنگی با محصولات مختلف منفجر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The fibre whiteness is better and lofty, has no bast-fibre scratchiness.
[ترجمه گوگل]سفیدی الیاف بهتر و بلندتر است، هیچ خراشیدگی الیافی ندارد
[ترجمه ترگمان]سفیدی فیبر بهتر و مرتفع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. All seemed to recall her buxomness, cleanliness, whiteness, and cordial smile.
[ترجمه گوگل]به نظر می‌رسید که همه خوش‌رویی، تمیزی، سفیدی و لبخند صمیمانه او را به یاد می‌آوردند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که همه buxomness، پاکیزگی، سفیدی و لبخند صمیمانه او را به یاد می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It has characteristics of chemical inertness, high - whiteness, high purity and equal particle size.
[ترجمه گوگل]دارای ویژگی های بی اثری شیمیایی، سفیدی بالا، خلوص بالا و اندازه ذرات برابر است
[ترجمه ترگمان]آن دارای ویژگی های شیمیایی inertness شیمیایی، سفیدی بالا، خلوص بالا و اندازه ذره برابر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The future research is focusing on CIE whiteness space and formula.
[ترجمه گوگل]تحقیقات آینده بر فضای سفیدی CIE و فرمول تمرکز دارد
[ترجمه ترگمان]تحقیقات آینده بر روی فضای سفیدی اقلیدسی و فرمول متمرکز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A shefiend's whiteness under her rancid rags.
[ترجمه گوگل]سپیدی شیفیند زیر پارچه های فاسدش
[ترجمه ترگمان]سفیدی سفیدی در زیر لباس های rancid
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• state of being white; white substance; paleness; cleanness, purity

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : whiten
✅️ اسم ( noun ) : white / whiteness
✅️ صفت ( adjective ) : white / whitish
✅️ قید ( adverb ) : whitely

بپرس