whitefish

/ˈwaɪtˌfɪʃ//ˈwaɪtˌfɪʃ/

معنی: ماهی سفید
معانی دیگر: (جانور شناسی)، انواع قزل آلاهای نقره فام آب شیرین (جنس های prosopium و coregonus - بومی نواحی سردسیر شمالی)، ماهی سفید اقیانوس آرام (caulolatilus princeps)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: whitefish, whitefishes
• : تعریف: any of several edible, usu. silvery freshwater or saltwater fishes.

جمله های نمونه

1. Some of the ads do call the Whitefish brewery, which opened in January 199 new.
[ترجمه گوگل]برخی از آگهی ها آبجوسازی Whitefish را که در ژانویه 199 افتتاح شد جدید می نامند
[ترجمه ترگمان]برخی از این آگهی ها، آبجوسازی Whitefish نامیده می شوند، که در ماه ژانویه ۱۹۹ فرد جدید افتتاح شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A mild whitefish fillet can be substituted for the tuna pictured here.
[ترجمه گوگل]یک فیله ماهی سفید ملایم را می توان جایگزین ماهی تنی که در اینجا نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]یک ماهیچه whitefish ملایم می تواند جایگزین ماهی تن ماهی که در اینجا دیده می شود جایگزین شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A small whitefish ( Coregonus hoyi ) of the Great Lakes and the lakes of eastern Canada.
[ترجمه گوگل]ماهی سفید کوچک (Coregonus hoyi) از دریاچه های بزرگ و دریاچه های شرق کانادا
[ترجمه ترگمان]whitefish کوچک (Coregonus hoyi)از دریاچه های بزرگ و دریاچه های شرقی کانادا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A closely related whitefish ( C . gracilior ) of the Lake District of England.
[ترجمه گوگل]ماهی سفید نزدیک (C gracilior) از ناحیه دریاچه انگلستان
[ترجمه ترگمان]A وابسته به یکدیگر (C gracilior)از ناحیه دریاچه انگلستان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A whitefish a slender body and short head, found in mountain streams of western North America.
[ترجمه گوگل]ماهی سفید با بدنی باریک و سر کوتاه که در نهرهای کوهستانی غرب آمریکای شمالی یافت می شود
[ترجمه ترگمان]A یک بدن باریک و سر کوتاه است که در جویبارهای کوهستانی غرب آمریکای شمالی یافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A small whitefish ( Coregonus vandesius ) of Scotland.
[ترجمه گوگل]یک ماهی سفید کوچک (Coregonus vandesius) از اسکاتلند
[ترجمه ترگمان]A کوچک (Coregonus vandesius)از اسکاتلند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The whitefish fleet has shrunk by 31 % over the past decade.
[ترجمه گوگل]ناوگان ماهی سفید طی دهه گذشته 31 درصد کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]ناوگان whitefish در طول دهه گذشته ۳۱ درصد کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Lake Superior National Marine Conservation Area offers unparalleled waters for trout, whitefish, lake herring, and walleye.
[ترجمه گوگل]منطقه حفاظت شده ملی دریاچه سوپریور، آبهای بی نظیری را برای ماهی قزل آلا، ماهی سفید، شاه ماهی دریاچه ای، و وال آی ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]منطقه حفاظت از نیروی دریایی دریاچه Superior آب های بی نظیر را برای قزل آلای، whitefish، lake و walleye عرضه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They are one of the best baits for bluegill, perch, trout, whitefish and many pan fish, and for ice fishing.
[ترجمه گوگل]آنها یکی از بهترین طعمه ها برای ماهی آبی، سوف، قزل آلا، ماهی سفید و بسیاری از ماهی تابه، و برای ماهیگیری یخ هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها یکی از بهترین طعمه ها برای bluegill، ماهی گیری، قزل آلا، whitefish و بسیاری از ماهی های بزرگ و برای ماهی گیری در یخ هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Lake Tai is famous for its bounty of white shrimp, whitebait, and whitefish.
[ترجمه گوگل]دریاچه تای به خاطر فراوانی میگوهای سفید، طعمه سفید و ماهی سفید معروف است
[ترجمه ترگمان]دریاچه تای به خاطر bounty میگو، whitebait و whitefish معروف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ماهی سفید (اسم)
whitefish

انگلیسی به انگلیسی

• any of various edible fish having whitish flesh; white whale

پیشنهاد کاربران

بپرس