whited

/ˈwaɪtəd//ˈwaɪtəd/

معنی: ادم بد باطن و خوش ظاهر
معانی دیگر: چیز گرانبها

جمله های نمونه

1. Two blacks do not make a white.
[ترجمه گوگل]دو سیاه رنگ سفید را نمی سازند
[ترجمه ترگمان]دو سیاه پوست نباید سفید شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Life is a leaf of paper white, thereon each of us may write his word or two.
[ترجمه گوگل]زندگی یک برگ کاغذ سفید است که هر یک از ما ممکن است کلمه یا دو کلمه خود را روی آن بنویسیم
[ترجمه ترگمان]زندگی یک برگ کاغذ سفید است که هر یک از ما می تواند یک یا دو کلمه از آن را بنویسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Save something for the man that rides on the white horse.
[ترجمه گوگل]چیزی را برای مردی که بر اسب سفید سوار می شود ذخیره کنید
[ترجمه ترگمان]یه چیزی رو برای مردی که سوار اسب سفید می کنه نگه دار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Two blacks don't make a white.
[ترجمه گوگل]دو سیاه پوست سفید را نمی سازند
[ترجمه ترگمان]دو سیاه پوست سفید نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A crow is never the whiter for washing herself often.
[ترجمه گوگل]کلاغ برای شستن مرتب خود هرگز سفیدتر نیست
[ترجمه ترگمان]یک کلاغ همیشه برای شستن خود whiter نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Thereis no wool so white but a dyer can make it black.
[ترجمه گوگل]هیچ پشمی به این سفیدی وجود ندارد اما یک رنگرز می تواند آن را سیاه کند
[ترجمه ترگمان]نه پشم نه چندان سفید، بلکه a هم می تواند آن را سیاه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He that hath a white horse and a fair wife never wants trouble.
[ترجمه گوگل]کسی که اسب سفید و همسری عادل دارد، هرگز دردسر نمی خواهد
[ترجمه ترگمان]اون یه اسب سفید داره و یه همسر خوب هیچ وقت دردسر نمی خواد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The plant produced a single white bloom.
[ترجمه گوگل]این گیاه تنها یک شکوفه سفید تولید کرد
[ترجمه ترگمان]گیاه یک شکوفه سفید هم تولید می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His hair was as white as snow.
[ترجمه گوگل]موهایش مثل برف سفید بود
[ترجمه ترگمان]موهایش به سفیدی برف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A strange figure appeared in the doorway, clad in white.
[ترجمه گوگل]چهره عجیبی در در ظاهر شد که لباس سفید پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]هیکل عجیبی در آستانه در ظاهر شد، ملبس به لباس سفید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Barbara White and her mother like to listen to music together, though their tastes don't harmonize.
[ترجمه گوگل]باربارا وایت و مادرش دوست دارند با هم موسیقی گوش کنند، اگرچه سلیقه آنها هماهنگ نیست
[ترجمه ترگمان]باربارا وایت و مادرش دوست دارند با هم به موسیقی گوش بدهند، هر چند که سلیقه ایشان هماهنگ نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Wholemeal bread is more nutritious than white bread.
[ترجمه گوگل]نان سبوس دار مغذی تر از نان سفید است
[ترجمه ترگمان]نان wholemeal از نان سفید more است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Clear and bright pupil, the MI, long eyelash tremble slightly, white flawless skin with light pink, thin lips like rose petals delicate drips.
[ترجمه گوگل]مردمک شفاف و روشن، MI، مژه های بلند کمی می لرزد، پوست سفید بی عیب و نقص با صورتی روشن، لب های نازک مانند گلبرگ های رز قطره های ظریف
[ترجمه ترگمان]مردمک روشن و روشن، یک مژه روی لبه، پوست بلند و بی نقصش، پوست بی نقصش، پوست صاف سفید با لبان نازک، مثل گلبرگ های لطیف، چکه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He handed me a little rectangle of white paper.
[ترجمه گوگل]او یک مستطیل کوچک کاغذ سفید به من داد
[ترجمه ترگمان]یک تکه کاغذ سفید به دستم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Life without regret, dead things like a gust of wind; life without regret, it will still have to come; life need not be annoyed, anxious white hair to black; life need not be lamented, loss of self-confidence will lose everything!
[ترجمه گوگل]زندگی بدون حسرت، چیزهای مرده مانند وزش باد زندگی بدون پشیمانی، هنوز هم باید بیاید؛ زندگی نیازی به آزار نیست، موهای سفید مضطرب تا سیاه زندگی نیازی به عزاداری ندارد، از دست دادن اعتماد به نفس همه چیز را از دست می دهد!
[ترجمه ترگمان]زندگی بدون پشیمانی و زندگی بدون پشیمانی، زندگی بدون پشیمانی است؛ زندگی لازم نیست که از دست دادن موی سفید، نگران، از دست دادن اعتماد و اعتماد، همه چیز را از دست بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ادم بد باطن و خوش ظاهر (صفت)
whited

انگلیسی به انگلیسی

• whitened, made white; blanched; bleached; covered with whitewash

پیشنهاد کاربران

بپرس