white matter


(مغز و اعصاب) ماده ی سفید (در برابر: ماده ی خاکستری gray matter)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the nerve tissue, esp. of the brain and spinal cord, which is fibrous and nearly white. (Cf. gray matter.)

جمله های نمونه

1. In the other effective operation, some white matter at the base of the frontal lobes is destroyed instead.
[ترجمه گوگل]در عملیات موثر دیگر، مقداری ماده سفید در پایه لوب های فرونتال به جای آن از بین می رود
[ترجمه ترگمان]در عمل موثر دیگر، برخی ماده سفید در پایه نرمه پیشانی به جای آن نابود می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Fear not, the white matter is indeed a pale porcelain white, not unlike skim milk diluted with a little water.
[ترجمه گوگل]نترسید، ماده سفید در واقع یک سفید چینی کم رنگ است، بی شباهت به شیر بدون چربی رقیق شده با کمی آب نیست
[ترجمه ترگمان]ترس نه، ماده سفید در واقع یک سفید چینی رنگ پریده است، نه بر خلاف شیر skim که با کمی آب رقیق شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Large areas of white matter hyperintensity also were examined.
[ترجمه گوگل]مناطق بزرگی از شدت ماده سفید نیز مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]مناطق بزرگ ماده سفید نیز مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The white matter abnormalities are thought to reflect both defects in myelination and developmental abnormalities in neurons affecting these white matter connections.
[ترجمه گوگل]تصور می‌شود که ناهنجاری‌های ماده سفید هم نقص در میلین و هم ناهنجاری‌های رشدی در نورون‌ها را منعکس می‌کنند که بر این اتصالات ماده سفید تأثیر می‌گذارند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که abnormalities ماده سفید هر دو نقص در myelination و اختلالات رشدی در نورون ها را نشان می دهند که این اتصالات سفید رنگ را تحت تاثیر قرار می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The extensive white matter petechial hemorrhages seen here are typical for fat embolism syndrome.
[ترجمه گوگل]خونریزی های پتشیال ماده سفید گسترده ای که در اینجا مشاهده می شود برای سندرم آمبولی چربی معمولی است
[ترجمه ترگمان]این توده سفید و وسیع که خونریزی در اینجا دیده می شود برای سندرم embolism چاق معمول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The distinction between grey and white matter is lost.
[ترجمه گوگل]تمایز بین ماده خاکستری و سفید از بین رفته است
[ترجمه ترگمان]تمایز بین مواد خاکستری و سفید از دست رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Methods: White matter density was compared among three groups by voxel-based morphometry.
[ترجمه گوگل]مواد و روش ها: تراکم ماده سفید در سه گروه با مورفومتری مبتنی بر وکسل مقایسه شد
[ترجمه ترگمان]روش ها: چگالی ماده سفید در مقایسه با سه گروه با morphometry مبتنی بر voxel مقایسه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. SRR max of white matter in SE EPI and GE EPI was 07 %, 6%, respectively.
[ترجمه گوگل]حداکثر SRR ماده سفید در SE EPI و GE EPI به ترتیب 07٪، 6٪ بود
[ترجمه ترگمان]حداکثر ماده سفیدی در برنامه گسترده ایمن سازی و برنامه گسترده ایمن سازی GE، به ترتیب برابر با ۰۷ درصد و ۶ % بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Frontal white matter hypermetabolism implicated further studies on potential structural abnormalities of cerebral regions in TRD.
[ترجمه گوگل]هیپرمتابولیسم ماده سفید پیشانی مطالعات بیشتری را در مورد ناهنجاری های ساختاری بالقوه نواحی مغزی در TRD دخیل کرد
[ترجمه ترگمان]ماده سفید پوستی hypermetabolism مطالعات بیشتری را در زمینه ناهنجاری های ساختاری در مناطق مغزی در TRD به دست آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Gray matter has more fluid than white matter, making it easy to distinguish between the two.
[ترجمه گوگل]ماده خاکستری سیال بیشتری نسبت به ماده سفید دارد که تشخیص این دو را آسان می کند
[ترجمه ترگمان]ماده خاکستری مایع بیشتری نسبت به ماده سفید دارد و تمایز بین این دو را آسان می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Conclusions The digital neurapophysis of cerebral white matter is a marker to locate functional areas of cerebral cortex on CT images of youth.
[ترجمه گوگل]ConclusionsThe نوراپوفیز دیجیتال ماده سفید مغز نشانگری برای مکان یابی مناطق عملکردی قشر مغز در تصاویر CT از جوانان است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری The دیجیتال ماده سفید رنگ نشانگر یافتن نواحی کارکردی قشر مخ در تصاویر سی تی وی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Relative cerebral cortex ofbrain white matter, also known as the medulla.
[ترجمه گوگل]قشر نسبی مغز ماده سفید مغز که به عنوان مدولا نیز شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]پوسته مخ Relative که ماده سفید دارد نیز به مغز (مغز)معروف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. MR images show high signal in periatrial white matter on T2-weighted images, and low signal on T1 pre- and post gadolinium.
[ترجمه گوگل]تصاویر MR سیگنال بالایی را در ماده سفید محیطی در تصاویر T2-weighted و سیگنال کم را در T1 قبل و بعد از گادولینیوم نشان می‌دهند
[ترجمه ترگمان]تصاویر MR سیگنال بالایی را در ماده سفید periatrial بر روی تصاویر T۲ و سیگنال کم بر روی T۱ - and نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There are internuncial cells in the white matter.
[ترجمه گوگل]سلول های درونی در ماده سفید وجود دارد
[ترجمه ترگمان]سلول های internuncial در ماده سفید وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Yet it has many reciprocal connections to the temporal lobe and the parietal lobe, big pipelines through the white matter.
[ترجمه گوگل]با این حال، اتصالات متقابل زیادی به لوب تمپورال و لوب جداری دارد، خطوط لوله بزرگی که از ماده سفید عبور می کنند
[ترجمه ترگمان]با این حال، ارتباط متقابل بسیاری با لوب گیجگاهی و بخش آهیانه ای و خطوط لوله بزرگ از طریق ماده سفید دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

ماده سفید ( اسم ) : بافت عصبی در دستگاه عصبی مرکزی که حاوی میلین بیشتری نسبت به ماده خاکستری است

بپرس