white lie

/ˈwaɪtˈlaɪ//waɪtlaɪ/

دروغ مصلحت آمیز، دروغ سفید

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a small or harmless lie, often told to spare someone's feelings; well-intentioned fib.

جمله های نمونه

1. A little white lie is surely excusable.
[ترجمه Reza] یک دروغ مصلحتی قابل توجیه
|
[ترجمه گوگل]یک دروغ سفید کوچک مطمئناً قابل بخشش است
[ترجمه ترگمان]یک دروغ کوچک سفید ممکن است قابل اغماض باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. What did it matter, a little white lie like that?
[ترجمه گوگل]چه اهمیتی داشت، یک دروغ سفید کوچولو اینطوری؟
[ترجمه ترگمان]چه اهمیتی داشت، یک دروغ کوچک سفید مثل آن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Why hadn't she told a white lie and claimed she had a licence?
[ترجمه گوگل]چرا او یک دروغ سفید نگفته بود و ادعا نکرده بود که مجوز دارد؟
[ترجمه ترگمان]چرا او دروغ سفیدی به او نگفته بود و ادعا می کرد که گواهی نامه دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. What's the harm of a white lie if it will make her feel better?
[ترجمه گوگل]دروغ سفید چه ضرری دارد اگر حالش را بهتر کند؟
[ترجمه ترگمان]اگر احساس بهتری داشته باشد چه ضرری دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You told a white lie when you said she was cute.
[ترجمه گوگل]وقتی گفتی ناز است دروغ سفیدی گفتی
[ترجمه ترگمان]وقتی که گفتی اون با نمکه یه دروغ سفید گفتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He told her a white lie as not to hurt her feelings.
[ترجمه گوگل]برای اینکه احساساتش جریحه دار نشود به او دروغی سفید گفت
[ترجمه ترگمان]به او دروغ سفیدی گفت که نمی خواست احساساتش را جریحه دار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A "white lie" is a harmless untruth, while "white magic" is good magic.
[ترجمه گوگل]"دروغ سفید" یک دروغ بی ضرر است، در حالی که "جادوی سفید" جادوی خوبی است
[ترجمه ترگمان]دروغ سفید \"یک دروغ بی ضرر است، در حالی که\" جادوی سفید \" جادوی خوبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. So you mum won't have to yell, a white lie.
[ترجمه گوگل]پس مامان مجبور نیستی داد بزنی، یک دروغ سفید
[ترجمه ترگمان]پس تو نباید داد بزنی، یه دروغ سفید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The doctor told him a white lie.
[ترجمه گوگل]دکتر به او یک دروغ سفید گفت
[ترجمه ترگمان]دکتر دروغ سفیدی به او گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. So - called white lie can also cause unforeseeable consequences.
[ترجمه گوگل]به اصطلاح دروغ سفید نیز می تواند عواقب غیر قابل پیش بینی ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]به اصطلاح دروغ سفید نیز می تواند منجر به عواقب unforeseeable شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Would you want a white lie told to you?
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید یک دروغ سفید به شما گفته شود؟
[ترجمه ترگمان]میخوای یه دروغ سفید بهت بگم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Sometimes our Lord permits of a little white lie.
[ترجمه گوگل]گاهی پروردگار ما اجازه می دهد که یک دروغ سفید کوچک باشد
[ترجمه ترگمان]گاهی فرمانروای ما به دروغ های کوچک سفید می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. White magic; a white lie; that's white of you.
[ترجمه گوگل]جادوی سفید؛ یک دروغ مسلحتی؛ این سفید شماست
[ترجمه ترگمان]جادوی سفید؛ یک دروغ سفید؛ سفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I have to tell a white lie because he is so sick.
[ترجمه گوگل]من باید یک دروغ سفید بگویم زیرا او بسیار بیمار است
[ترجمه ترگمان]من باید به یه دروغ سفید بگم چون اون خیلی مریضه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I told my wife a white lie saying that she looked fabulous in her new clothes.
[ترجمه گوگل]به همسرم یک دروغ سفید گفتم که او در لباس های جدیدش فوق العاده به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]به زنم دروغ گفتن دروغ گفتن را گفتم که او در لباس های جدیدش فوق العاده زیبا به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• lie about a trivial matter that is not intended to harm
a white lie is a lie that is told to avoid hurting someone's feelings or to avoid trouble, and not for an evil purpose.

پیشنهاد کاربران

دروغ مصلحتی/دروغ سفید.
a lie that is told in order to be polite or to stop someone from being upset by the truth
دروغ مصلحتی
She told him a white lie about being busy so she could go out with her friends.
He felt guilty for lying to his boss about being sick, but he knew it was a white lie.
...
[مشاهده متن کامل]

They decided to tell each other white lies to avoid hurting their feelings.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/white-lie
دروغ کوچک و کم اهمیت
fib
به معنای دروغ کوچک و مصلحت آمیز lie به معنی دروغ وwhite به معنای سفید است

بنام خدا
باسلام، Lie به معنی دروغ و white lie یعنی دروغ مصلحتی.
با تشکر
دروغ مصلحتی، دروغی که دلیل آن بدجنسی یا آسیب زدن به دیگران نباشد
دروغ دوست داشتنی
دروغ مصلحتی

بپرس