white flag

/ˈwaɪtˈflæɡ//waɪtflæɡ/

(نشان صلح یا تسلیم) پرچم سفید، پرچم سفید علامت صلح یا تسلیم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a white cloth or flag indicating surrender or truce.

جمله های نمونه

1. A white flag is used as a token of surrender.
[ترجمه گوگل]از پرچم سفید به عنوان نشانه تسلیم استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]پرچم سفید به عنوان نشانه تسلیم مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The black and white flag went down, and the race began.
[ترجمه گوگل]پرچم سیاه و سفید پایین آمد و مسابقه آغاز شد
[ترجمه ترگمان]پرچم سفید و سفید به پایین سرازیر شد و مسابقه شروع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The white flag was run up;the post had surrendered.
[ترجمه گوگل]پرچم سفید برافراشته بود؛ پست تسلیم شده بود
[ترجمه ترگمان]پرچم سفید برپا بود و پست تسلیم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They had raised the white flag in surrender.
[ترجمه گوگل]آنها پرچم سفید را به نشانه تسلیم برافراشته بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها پرچم سفید را در تسلیم بالا برده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They hurry-scurry hitched a white flag after we warned.
[ترجمه گوگل]بعد از اینکه ما هشدار دادیم، آنها با عجله یک پرچم سفید را نصب کردند
[ترجمه ترگمان]ان ها با عجله یک پرچم سفید را بعد از اینکه به ما هشدار داده بودند بالا زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The rebels hoisted the white flag of surrender.
[ترجمه گوگل]شورشیان پرچم سفید تسلیم را برافراشتند
[ترجمه ترگمان]شورشیان پرچم سفید تسلیم را برافراشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The white flag is a symbol of a truce or surrender.
[ترجمه گوگل]پرچم سفید نماد آتش بس یا تسلیم است
[ترجمه ترگمان]پرچم سفید نماد آتش بس یا تسلیم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They waved the white flag as a sign that they wish to surrender.
[ترجمه گوگل]آنها پرچم سفید را به نشانه تسلیم شدن به اهتزاز درآوردند
[ترجمه ترگمان]آن ها پرچم سفید را نشانه این که می خواهند تسلیم شوند، تکان دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In mid-afternoon, Salisbury was back under his white flag.
[ترجمه گوگل]در اواسط بعد از ظهر، سالزبری زیر پرچم سفید خود بازگشت
[ترجمه ترگمان]در اواسط بعد از ظهر، سال زبری زیر پرچم سفید خود قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Eventually Watney's waved the white flag, and Maxwell Joseph had acquired the brewery he wanted.
[ترجمه گوگل]سرانجام واتنی پرچم سفید را به اهتزاز درآورد و ماکسول جوزف کارخانه آبجوسازی مورد نظر خود را بدست آورد
[ترجمه ترگمان]سرانجام Watney پرچم سفید را تکان داد و ماکسول، آبجوسازی را که می خواست تهیه کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A white flag would mean the baby was a boy, and it was safe to return.
[ترجمه گوگل]پرچم سفید به این معنی است که نوزاد پسر بود و بازگشت آن بی خطر بود
[ترجمه ترگمان]یک پرچم سفید به این معنا بود که بچه یک پسر بچه است و در امن و امان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They made a white flag and left by car.
[ترجمه گوگل]پرچم سفید درست کردند و با ماشین رفتند
[ترجمه ترگمان]یک پرچم سفید درست کردند و با ماشین رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But the men pulled a white flag and later surrendered in the presence of a priest.
[ترجمه گوگل]اما مردان پرچم سفیدی را کشیدند و بعداً در حضور یک کشیش تسلیم شدند
[ترجمه ترگمان]اما مردان پرچم سفید را کشیدند و بعدا در حضور یک کشیش تسلیم شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The soldiers raised a white flag.
[ترجمه گوگل]سربازان پرچم سفیدی برافراشتند
[ترجمه ترگمان]سربازان پرچم سفید را بالا بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• white banner hoisted as a signal of truce or surrender

پیشنهاد کاربران

بپرس