white bread

/ˈwaɪtˈbred//waɪtbred/

نان سفید

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a light-colored bread made from finely ground, usu. bleached, wheat flour.

جمله های نمونه

1. Wholemeal bread is more nutritious than white bread.
[ترجمه گوگل]نان سبوس دار مغذی تر از نان سفید است
[ترجمه ترگمان]نان wholemeal از نان سفید more است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. White bread is really just a variation of French bread.
[ترجمه گوگل]نان سفید در واقع فقط نوعی از نان فرانسوی است
[ترجمه ترگمان]نان سفید فقط یک نوع نان فرانسوی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Crusty white bread, aromatic black coffee with thick sweet cream and buttery cheese had accompanied them.
[ترجمه گوگل]نان سفید خرد شده، قهوه سیاه معطر با خامه شیرین غلیظ و پنیر کره ای آنها را همراهی کرده بود
[ترجمه ترگمان]نان سفید و قهوه ای تیره با خامه غلیظ و پنیر چرب با آن ها همراه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A large number of young men reported eating white bread, chips, meat pies and sweets regularly.
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی از مردان جوان گزارش دادند که به طور منظم نان سفید، چیپس، پای گوشت و شیرینی می خورند
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از مردان جوان به طور منظم نان سفید، چیپس، پای گوشت و شیرینی را گزارش کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. At one time in history white bread was too expensive for all but the very rich.
[ترجمه گوگل]زمانی در تاریخ نان سفید برای همه به جز افراد بسیار ثروتمند بسیار گران بود
[ترجمه ترگمان]در یک زمان در تاریخ نان سفید بیش از حد گران بود، اما بسیار ثروتمند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Preferences between wholemeal bread and white bread are largely a matter of habit.
[ترجمه گوگل]ترجیح بین نان سبوس دار و نان سفید تا حد زیادی یک عادت است
[ترجمه ترگمان]ترجیحات بین نان wholemeal و نان سفید عمدتا به عنوان یک عادت تلقی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Whether it is white bread or wheat bread, it is, to be kind, mediocre bread.
[ترجمه گوگل]چه نان سفید باشد چه نان گندم، مهربان بودن، نان متوسطی است
[ترجمه ترگمان]چه نان سفید و چه نان گندم، این نان متوسط و متوسط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. So I have saved my white bread until last; there is some left for my old age.
[ترجمه گوگل]بنابراین من نان سفید خود را تا آخر ذخیره کرده ام مقداری برای پیری من باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]من تا آخر عمر نان سفید خود را نجات داده ام، برای سن و سال من مقداری هم باقی مانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I ate a ham sandwich on white bread with dill pickles that soaked through the bread and made it soggy and green.
[ترجمه گوگل]من یک ساندویچ ژامبون روی نان سفید با ترشی شوید خوردم که روی نان خیس شد و آن را خیس و سبز کرد
[ترجمه ترگمان]ساندویچ ژامبون را با خیار شور که از نان آغشته شده بود خوردم و آن را خیس و سبز کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Use pre-sliced white bread and remove the crusts.
[ترجمه گوگل]از نان سفید از قبل برش خورده استفاده کنید و پوسته ها را جدا کنید
[ترجمه ترگمان]از نان سفید برش دار استفاده کنید و the را بردارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Little bitty pieces of white bread with fat greasy meat inside.
[ترجمه گوگل]تکه های کوچک نان سفید با گوشت چرب چرب داخل
[ترجمه ترگمان]تکه های کوچک نان سفید با گوشت چرب و چربی درون آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There were heaps of fresh baked white bread on the tables, gobs of butter, pots of marmalade.
[ترجمه گوگل]روی میزها انبوهی از نان سفید تازه پخته شده بود، تکه های کره، قابلمه های مارمالاد
[ترجمه ترگمان]روی میزها مقداری نان سفید، مقداری کره و مربای نارنج دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I repeat: There are times when only white bread will do.
[ترجمه گوگل]تکرار می کنم: مواقعی هست که فقط نان سفید جواب می دهد
[ترجمه ترگمان]تکرار می کنم: وقت هایی هست که تنها نان سفید این کار را می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Just as white bread was once eaten in preference to brown, so white rice was always the standard choice.
[ترجمه گوگل]همانطور که زمانی نان سفید به قهوه ای ترجیح داده می شد، برنج سفید نیز همیشه انتخاب استاندارد بود
[ترجمه ترگمان]به محض آن که نان سفید به رنگ قهوه ای می خورد، برنج سفید همیشه بهترین انتخاب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. White bread is generally inferior in nutritional value.
[ترجمه گوگل]نان سفید به طور کلی از نظر ارزش غذایی پایین تر است
[ترجمه ترگمان]نان سفید معمولا در ارزش غذایی کم تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• bread that is white in color; that which is normal or conventional (slang)

پیشنهاد کاربران

A person who have not any sexual relationship
نان بدون سبوس
خسته کننده
This class is definitely white - bread.
این کلاس واقعا خسته کننده ست.
نان سبک
نانی که به آسانی هضم می شود
نان سفید
آدم پاستوریزه

بپرس