whit

/ˈwɪt//wɪt/

معنی: ذره، هیچ، تکه، اندک
معانی دیگر: (معمولا در جمله های منفی) ابدا، اصلا، خرده، ابدا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the smallest bit or particle (usu. used in negative construction).
مشابه: grain, modicum, particle, rap

- He's not a whit the wiser.
[ترجمه عاطفه] او اصلا عاقل یا حکیم نیست
|
[ترجمه اون] به عنم
|
[ترجمه گوگل] او یک ذره عاقل تر نیست
[ترجمه ترگمان] او ذره ای عاقل تر از آن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. he was not a whit the wiser
اصلا عاقل تر نشده بود.

2. He cared not a whit for the social, political or moral aspects of literature.
[ترجمه گوگل]او ذره ای به جنبه های اجتماعی، سیاسی یا اخلاقی ادبیات اهمیت نمی داد
[ترجمه ترگمان]اهمیتی به جنبه های اجتماعی، سیاسی یا اخلاقی ادبیات نمی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There's not a whit of truth in the statement.
[ترجمه گوگل]ذره ای حقیقت در بیانیه وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]در اظهارات من ذره ای از حقیقت وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There's not a whit of sense in that head of his!
[ترجمه گوگل]یک ذره عقل در آن سر او وجود ندارد!
[ترجمه ترگمان]در راس او ذره ای احساس عقل و شعور وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Sara had not changed a whit.
[ترجمه گوگل]سارا یک ذره تغییر نکرده بود
[ترجمه ترگمان]سارا ذره ای عوض نشده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And, remarkably, it changed her personality not one whit.
[ترجمه گوگل]و به طور قابل توجهی، شخصیت او را حتی یک ذره تغییر نداد
[ترجمه ترگمان]و، به طور قابل توجهی، این تغییر شخصیت او را ذره ای تغییر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Look me up when you come through. Whit Deschner.
[ترجمه گوگل]وقتی از راه رسیدی به من نگاه کن ویت دشنر
[ترجمه ترگمان] وقتی اومدی اینجا منو نگاه کن \" Whit Deschner \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Inverdarroch: Whit urr ye gon na be tellin' us noo, Isabel.
[ترجمه گوگل]اینورداروش: ایزابل، هر چه می خواهی به ما بگوئی نه
[ترجمه ترگمان]Inverdarroch، ye مارو به ما می گن، ایزابل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Yella kimono, ah don't know whit all.
[ترجمه گوگل]بله کیمونو، آه همه چیز را نمی دانم
[ترجمه ترگمان]کیمونو، ah
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. On Whit Bank Holiday we had a big turnout of 24 member volunteers.
[ترجمه گوگل]در تعطیلات Whit Bank ما مشارکت زیادی از 24 داوطلب داشتیم
[ترجمه ترگمان]در تعطیلات بانکی ویت، ما تعداد زیادی از داوطلبان ۲۴ نفره حضور داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The patients' needs don't seem to matter a whit to the hospital.
[ترجمه گوگل]به نظر نمی رسد نیازهای بیماران برای بیمارستان مهم باشد
[ترجمه ترگمان]به نظر نمی رسد که بیماران یک ذره هم به بیمارستان اهمیت بدهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In Whit Week 1850 over 200,000 day-trippers left Manchester for the countryside and the sea.
[ترجمه گوگل]در هفته ویت 1850 بیش از 200000 مسافر یک روزه منچستر را به مقصد حومه شهر و دریا ترک کردند
[ترجمه ترگمان]در هفته ویت، طی بیش از ۲۰۰،۰۰۰ روز، trippers منچستر را به خاطر حومه و دریا ترک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. On page 12 Whit Deschner explains why you would not want to go to this prime honeypot river.
[ترجمه گوگل]در صفحه 12 ویت دشنر توضیح می‌دهد که چرا نمی‌خواهید به این رودخانه بزرگ عسل بروید
[ترجمه ترگمان]در صفحه ۱۲ ویت Deschner توضیح می دهد که چرا شما نمی خواهید به این رودخانه honeypot بروید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Then it was all the fun of the Whit Monday Fair.
[ترجمه گوگل]سپس این همه سرگرمی از نمایشگاه Whit Monday بود
[ترجمه ترگمان]پس از آن، روز دوشنبه ویت به همه خوش گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ذره (اسم)
ace, particle, bit, whit, speck, grain, jot, quantum, atomy, minim, nip, iota, shred, mammock, fraction, dust, stiver, corpuscle, flyspeck, vestige, frustum, groat, little bit, little part, scruple, tittle

هیچ (اسم)
naught, whit, nix, zero, nil, nought

تکه (اسم)
slice, lump, bit, whit, tailing, portion, gob, lot, fragment, item, patch, piece, dab, chunk, morsel, shred, nub, slab, cantle, scrap, doit, dribblet, loaf, ort, smidgen, nubble, pane

اندک (اسم)
whit, scantling, pinch, paucity, drib, modicum, thrum, scruple

انگلیسی به انگلیسی

• bit; smallest part
you say not a whit or no whit to emphasize that something is not the case at all; an old-fashioned expression.
whit means the same as whitsun; an informal use.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A tiny amount or bit 🔹
🔍 مترادف: Bit
✅ مثال: He didn't care one whit about the argument happening next to him.
This slang term is used to describe a very small or minuscule amount of something. It conveys the idea of a tiny bit or quantity.
اصطلاح عامیانه
مقدار بسیار کم یا ناچیز.
مثال؛
I don’t care a whit about what they think.
...
[مشاهده متن کامل]

In a conversation about a small mistake, one might comment, “It doesn’t matter a whit in the grand scheme of things. ”
Another person might say, “I only have a whit of information on that topic. ”

ریز

بپرس