نجوای آرام
پچ پچ آرام
به آرامی در گوشی گفتن
به آرامی نجوا کردن
به آرامی پچ پچ کردن
I heard her whisper softly to him that she was not married. she is. why did she tell alie. should I have told him
... [مشاهده متن کامل]
من پچ پچ آرامش به او را شنیدم که ( میگفت ) او متاهل نیست. او ( متاهل ) است. چرا او دروغ گفت. بایستی به او میگفتم
I love you ; he whisper to her softly
دوستت دارم؛ او به آرامی در گوشش گفت.
پچ پچ آرام
به آرامی در گوشی گفتن
به آرامی نجوا کردن
به آرامی پچ پچ کردن
... [مشاهده متن کامل]
من پچ پچ آرامش به او را شنیدم که ( میگفت ) او متاهل نیست. او ( متاهل ) است. چرا او دروغ گفت. بایستی به او میگفتم
دوستت دارم؛ او به آرامی در گوشش گفت.
به آرامی زمزمه کردن
با حرف اضافه ی to می آید
I love you and want to marry you, 'Dylan whispered softly
'to Madison
Extracted from English collocation in use intermediate
با حرف اضافه ی to می آید
به آرامی در گوش کسی چیزی گفتن
پچ پچ آرام
پچ پچ آرام