🔹 معادل فارسی: نرم مثل زمزمه / آرام و لطیف / به نرمیِ نفس
در زبان محاوره ای: آروم مثل یه پچ پچ، لطیف مثل نسیم، صدایی که انگار نوازشت می کنه
🔹 مترادف ها:
gentle / soft - spoken / silken / airy / delicate
... [مشاهده متن کامل]
🔹 مثال ها:
Her whisper - soft voice calmed the room. صدای نرم و زمزمه وارش اتاق رو آروم کرد.
The blanket was whisper - soft against her skin. پتو به نرمی زمزمه روی پوستش بود.
He spoke in a whisper - soft tone, barely louder than a breath. با لحنی نرم تر از نفس حرف می زد.
در زبان محاوره ای: آروم مثل یه پچ پچ، لطیف مثل نسیم، صدایی که انگار نوازشت می کنه
🔹 مترادف ها:
... [مشاهده متن کامل]
🔹 مثال ها:
Her whisper - soft voice calmed the room. صدای نرم و زمزمه وارش اتاق رو آروم کرد.
The blanket was whisper - soft against her skin. پتو به نرمی زمزمه روی پوستش بود.
He spoke in a whisper - soft tone, barely louder than a breath. با لحنی نرم تر از نفس حرف می زد.