وِرلی گیگ
🔸 معادل فارسی:
فرفره / چرخک / وسیله ی چرخان / گردونه ی بازی
در زبان محاوره ای:
چیزی که هی می چرخه، مثل فرفره یا اسباب بازی های چرخان؛ یا حتی اتفاقات گیج کننده و پرسرعت
🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ( فیزیکی – اسباب بازی ) :
وسیله ای ساده که با باد یا حرکت دست می چرخه، مثل فرفره یا چرخک های تزئینی
مثال:
The children played with colorful whirligigs in the garden.
بچه ها با فرفره های رنگی توی باغ بازی می کردن.
2. ( مکانیکی – تزئینی ) :
ابزار یا سازه ای که با باد یا موتور می چرخه، گاهی برای تزئین یا هشدار
مثال:
The farmer placed a whirligig on the barn roof to show wind direction.
کشاورز یه چرخک روی سقف انبار گذاشت تا جهت باد رو نشون بده.
3. ( انتزاعی – استعاری ) :
اشاره به وضعیت یا چرخه ای گیج کننده، پرسرعت یا پر از تغییر
مثال:
Life is a whirligig of emotions and events.
زندگی یه گردونه ی احساسات و اتفاقاته.
🔸 مترادف ها:
pinwheel – spinner – carousel – merry - go - round – whirlwind – vortex
🔸 نکته ی فرهنگی:
در ادبیات انگلیسی، واژه ی whirligig گاهی برای توصیف زندگی پرهیاهو یا سرنوشت های چرخان استفاده می شه. شکسپیر در نمایشنامه ی Othello از این واژه استفاده کرده:
"The whirligig of time brings in his revenges. "
یعنی گردونه ی زمان انتقام هاشو میاره.
🔸 معادل فارسی:
فرفره / چرخک / وسیله ی چرخان / گردونه ی بازی
در زبان محاوره ای:
چیزی که هی می چرخه، مثل فرفره یا اسباب بازی های چرخان؛ یا حتی اتفاقات گیج کننده و پرسرعت
🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ( فیزیکی – اسباب بازی ) :
وسیله ای ساده که با باد یا حرکت دست می چرخه، مثل فرفره یا چرخک های تزئینی
مثال:
بچه ها با فرفره های رنگی توی باغ بازی می کردن.
2. ( مکانیکی – تزئینی ) :
ابزار یا سازه ای که با باد یا موتور می چرخه، گاهی برای تزئین یا هشدار
مثال:
کشاورز یه چرخک روی سقف انبار گذاشت تا جهت باد رو نشون بده.
3. ( انتزاعی – استعاری ) :
اشاره به وضعیت یا چرخه ای گیج کننده، پرسرعت یا پر از تغییر
مثال:
زندگی یه گردونه ی احساسات و اتفاقاته.
🔸 مترادف ها:
🔸 نکته ی فرهنگی:
در ادبیات انگلیسی، واژه ی whirligig گاهی برای توصیف زندگی پرهیاهو یا سرنوشت های چرخان استفاده می شه. شکسپیر در نمایشنامه ی Othello از این واژه استفاده کرده:
یعنی گردونه ی زمان انتقام هاشو میاره.