whippy

/ˈwɪpi//ˈwɪpi/

معنی: فنری، شبیه شلاق
معانی دیگر: شبیه شلاق، فنری

جمله های نمونه

1. Where once they had been whippy, they were now like straw.
[ترجمه گوگل]جایی که زمانی شلاق زده بودند، حالا مثل نی بودند
[ترجمه ترگمان]جایی که once بودند، حالا مثل کاه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Whippy A shaft more flexible than normal.
[ترجمه گوگل]Whippy A شفت انعطاف پذیرتر از حالت عادی
[ترجمه ترگمان]whippy A دارای انعطاف پذیری بیشتری نسبت به حالت عادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Early morning whippy trading was replaced by a slow melting of risk as European sovereign debt troubles continued to strike fear in trader's hearts.
[ترجمه گوگل]معاملات whippy در اوایل صبح با ذوب آهسته ریسک جایگزین شد زیرا مشکلات بدهی های مستقل اروپا همچنان ترس را در دل تاجران ایجاد می کرد
[ترجمه ترگمان]صبح زود، داد و ستد whippy با ذوب کند ریسک جایگزین شد چون مشکلات بدهی مستقل اروپا همچنان ترس را در قلب تجار آغاز کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Corporal punishment was used sparingly but consisted of either four strokes or six across the behind with a whippy cane.
[ترجمه گوگل]تنبیه بدنی به مقدار کم مورد استفاده قرار می گرفت، اما شامل چهار ضربه یا شش ضربه در پشت با عصای شلاقی بود
[ترجمه ترگمان]پس از آن تنبیه و مجازات در آن ها صرفه جویی می شد، بلکه فقط چهار ضربه یا شش ضربه را از پشت سر با عصای whippy تشکیل می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Fallen branches littered the rides and new growths of whippy little sapling twigs poked down at head-and-shoulder height to a horseman.
[ترجمه گوگل]شاخه‌های افتاده سواری‌ها را پر کرده بود و رویش‌های جدید شاخه‌های نهال کوچک شلاقی که در ارتفاع سر و شانه به سمت یک سوارکار می‌آمدند
[ترجمه ترگمان]شاخه های پر از شاخ و برگ درختان با شاخه درخت کاج که از نوک شاخه درخت کاج بیرون زده بود و به بلندی یک اسب سوار ضربه می زد، برخورد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It turns out that if the stick from which the dart is made is not rigidbut whippy, it's more lethal.
[ترجمه گوگل]معلوم می شود که اگر چوبی که دارت از آن ساخته شده است سفت نباشد اما شلاق دار باشد، کشنده تر است
[ترجمه ترگمان]معلوم می شود که اگر چوبی که زوبین از آن ساخته می شود از آن rigidbut نباشد، کشنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. For the shorthair Oriental, the coat appears painted on, it is soft and satin like to the touch, and their long whippy tail seems to go on forever.
[ترجمه گوگل]برای اورینتال موهای کوتاه، کت به نظر می رسد که روی آن نقاشی شده است، مانند لمس نرم و ساتن است، و به نظر می رسد دم بلند شلاقی آنها برای همیشه ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]برای شرق shorthair، رنگ روی آن نقاشی شده، نرم و اطلس است مثل لمس کردن، و دنباله بلند مدت آن ها به نظر می رسد که تا ابد ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Filled with wine in my mouth, I walked to her and hold her tight, feeling her chubby whippy breasts.
[ترجمه گوگل]پر از شراب در دهانم، به سمتش رفتم و او را محکم گرفتم و سینه های تازیانه چاقش را احساس کردم
[ترجمه ترگمان]با قلبی پر از شراب به طرف او رفتم و او را محکم نگه داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فنری (صفت)
bouncy, springy, elastic, whippy

شبیه شلاق (صفت)
whippy

پیشنهاد کاربران

بستنی تازه ای که از دستگاه مخصوص این کار تولید میشه و همان لحظه تحویل مشتری میشه. نوش جون

بپرس