whipped cream

/ˈwɪptˈkriːm//wɪptkriːm/

(شیرینی پزی و غیره) خامه ی پف کرده، خامه ی زده شده (whip cream هم می نویسند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a rich sweet cream, made stiff by beating and used as a topping or filling for desserts.

جمله های نمونه

1. He dolloped whipped cream over the bread.
[ترجمه گوگل]خامه فرم گرفته را روی نان ریخت
[ترجمه ترگمان]از روی نان خامه ای برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He topped the cake with whipped cream.
[ترجمه زهرا خضری] او کیک را با خامه زده شده ، پوشش داد.
|
[ترجمه گوگل]روی کیک را با خامه فرم گرفته ریخت
[ترجمه ترگمان]با کرم و خامه روی کیک به جلو خم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Serve the pie with whipped cream.
[ترجمه زهرا خضری] کیک پای را با خامه سرو کنید.
|
[ترجمه گوگل]پای را با خامه فرم گرفته سرو کنید
[ترجمه ترگمان] بعد از خوردن شیرینی پای کرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Top with whipped cream and a sprinkle of sugar.
[ترجمه گوگل]روی آن خامه فرم گرفته و کمی شکر بپاشید
[ترجمه ترگمان]همراه با خامه زده شده و کمی شکر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She crowned the dessert with whipped cream.
[ترجمه گوگل]او تاج دسر را با خامه فرم گرفته بود
[ترجمه ترگمان]او دسر را با کرم پودر زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Decorate the cake with raspberries and whipped cream.
[ترجمه گوگل]روی کیک را با تمشک و خامه فرم گرفته تزئین کنید
[ترجمه ترگمان]کیک را با تمشک و خامه مخلوط کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A walnut sundae, and don't spare the whipped cream.
[ترجمه گوگل]یک دمنوش گردو و خامه فرم گرفته را دریغ نکنید
[ترجمه ترگمان]یک بستنی از چوب گردو و خامه whipped را هم دریغ نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Fill the meringues with whipped cream.
[ترجمه گوگل]مرنگ ها را با خامه فرم گرفته پر کنید
[ترجمه ترگمان] the رو با کرم شلاق پر کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We ate cake with liberal amounts of whipped cream.
[ترجمه گوگل]ما کیک را با مقدار زیادی خامه فرم گرفته خوردیم
[ترجمه ترگمان]ما با مقادیر زیادی از خامه زده شده کیک خوردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. People eating contaminated whipped cream quickly become ill with stomach pains.
[ترجمه گوگل]افرادی که خامه زده شده آلوده می خورند به سرعت دچار معده درد می شوند
[ترجمه ترگمان]افرادی که غذای آلوده را می خورند به سرعت با درد معده بیمار می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Serve warm or cold with unsweetened whipped cream.
[ترجمه گوگل]گرم یا سرد را با خامه فرم گرفته شیرین نشده سرو کنید
[ترجمه ترگمان]آن را گرم و یا سرد سرو کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Cool. 3 Fold the whipped cream into the custard and pour into a rigid polythene container.
[ترجمه گوگل]سرد 3 خامه فرم گرفته را داخل کاستارد بریزید و در یک ظرف پلی اتیلن سفت بریزید
[ترجمه ترگمان]عالی است ۳ تا cream را به the متصل کنید و در یک ظرف پلاستیکی محکم بریزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The blueberry pie came with a mound of whipped cream on the side.
[ترجمه گوگل]پای زغال اخته همراه با یک تپه خامه فرم گرفته در کنار آن بود
[ترجمه ترگمان]پای زغال آخته با کپه ای از خامه به پهلو رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Peel off the lining paper, spread with the whipped cream and roll up from one short side.
[ترجمه گوگل]کاغذ آستر را جدا کنید و با خامه فرم گرفته بمالید و از یک طرف کوتاه بغلتانید
[ترجمه ترگمان]از روی کاغذ آستر به پیل نگاه کرد، با کرم تند و خامه، از یک طرف کوتاه دور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Serve it either warm or cold with whipped cream or a sauce of your choice.
[ترجمه گوگل]آن را گرم یا سرد با خامه فرم گرفته یا سس دلخواه سرو کنید
[ترجمه ترگمان]آن را به صورت گرم و یا سرد با خامه زده شده و یا سس your سرو کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• white edible cream placed on food

پیشنهاد کاربران

خامه ای که روی شیرینی میزنن و حالتِ پُف کرده داره
خامۀ قنادی
whipped cream ( n ) ( wɪpt krim )
whipped cream
whipped cream ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: خامۀ زده
تعریف: خامه ای که آن را می زنند تا حجم آن به میزان 90 تا 100 درصد افزایش یابد
خامه زده شده

بپرس