1. She was suffering from whiplash injuries received in a car crash.
[ترجمه گوگل]او از جراحات ضربه شلاقی که در یک تصادف رانندگی دریافت کرده بود، رنج می برد
[ترجمه ترگمان]او از ضربات تازیانه ضربه در تصادف خودرو رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He was very bruised and suffering from whiplash.
[ترجمه گوگل]او بسیار کبود شده بود و از شلاق رنج می برد
[ترجمه ترگمان]اون خیلی کبود شده بود و از ضربه شلاق رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He suffered whiplash injuries in the crash.
[ترجمه گوگل]او در این تصادف از ضربه شلاق آسیب دید
[ترجمه ترگمان]او در سانحه دچار ضربه شلاق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Her sharp voice cut the air like a whiplash.
[ترجمه گوگل]صدای تندش مثل شلاق هوا را قطع کرد
[ترجمه ترگمان]صدای تیزش مثل شلاقی هوا را قطع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. His wife suffered whiplash and shock.
6. Whiplash, a neck injury, is a result of automobile collisions.
[ترجمه گوگل]ضربه شلاقی، آسیب به گردن، در نتیجه برخورد خودرو است
[ترجمه ترگمان]Whiplash، جراحت گردن، ناشی از برخورد اتومبیل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The whiplash dynamics of Batman Returns represent the culmination of a process that has been going on for the last 15 years.
[ترجمه گوگل]پویایی شلاق بازی بازگشت بتمن نشان دهنده اوج فرآیندی است که در 15 سال گذشته در جریان بوده است
[ترجمه ترگمان]پویایی تازیانه بازگشت بتمن نشان دهنده اوج فرآیندی است که در ۱۵ سال گذشته ادامه داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Possible head injury, maybe whiplash - he's unconscious at the moment.
[ترجمه گوگل]آسیب احتمالی سر، شاید ضربه شلاق - او در حال حاضر بیهوش است
[ترجمه ترگمان]ممکنه ضربه مغزی باشه، شاید اون الان بی هوش شده باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I found none of the double entendres in Whiplash Whispers funny, and the illustrations were a bit tasteless.
[ترجمه گوگل]من هیچ یک از دو طرفه در Whiplash Whispers را خنده دار ندیدم، و تصاویر کمی بی مزه بودند
[ترجمه ترگمان]من هیچ یک از ایهام، Whiplash و funny را، که اندکی بی مزه بود، یافته بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. One officer suffered whiplash injuries.
[ترجمه گوگل]یک افسر از ضربه شلاق آسیب دید
[ترجمه ترگمان]یک افسر دچار ضربه تازیانه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I suffered whiplash and was shaken up.
12. Newish Cavalier, base model, with a whiplash radio aerial.
[ترجمه گوگل]Newish Cavalier مدل پایه با آنتن رادیویی شلاقی
[ترجمه ترگمان]newish Cavalier، مدل پایه، با یک هواپیمای رادیویی شلاقی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. All this leaves the poor public with whiplash.
[ترجمه گوگل]همه اینها باعث می شود که مردم فقیر با شلاق برخورد کنند
[ترجمه ترگمان]همه اینا مردم بیچاره رو با ضربه شلاق می زنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. This is a whiplash injury from the impact.
[ترجمه گوگل]این ضربه شلاقی ناشی از ضربه است
[ترجمه ترگمان]این ضربه تازیانه ضربه ناشی از ضربه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Key words: neck pain; whiplash injuries; randomized controlled trials; prospectie studies; physical therapy; immobilization.
[ترجمه گوگل]کلمات کلیدی: گردن درد صدمات شلاقی؛ کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده؛ مطالعات چشم انداز؛ فیزیوتراپی؛ بی حرکتی
[ترجمه ترگمان]کلمات کلیدی: درد گردن؛ ضربه تازیانه؛ آزمایش ها کنترل شده تصادفی؛ مطالعات prospectie؛ درمان فیزیکی؛ بی حرکت کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید