whiny

/ˈwaɪni//ˈwaɪni/

اهل گریه و زاری، نق نقو (whiney هم می نویسند)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: whinier, whiniest
مشتقات: whinily (adv.), whininess (n.)
(1) تعریف: given to whining or complaining.
مشابه: querulous

- a whiny two-year-old
[ترجمه گوگل] یک بچه دو ساله غرغرو
[ترجمه ترگمان] یک whiny دو ساله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: producing, or having the quality of, a whine.
مشابه: querulous

- a whiny machine
[ترجمه گوگل] یک ماشین ناله
[ترجمه ترگمان] یه ماشین پر از ناله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a whiny question
[ترجمه گوگل] یک سوال غمگین
[ترجمه ترگمان] یک سوال انحرافی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a whiny baby
کودکی که زود بی تابی و زاری می کند

2. A clingy, whiny child who evokes your sympathy.
[ترجمه گوگل]یک کودک چسبنده و ناله که همدردی شما را برمی انگیزد
[ترجمه ترگمان] یه بچه پر از whiny و whiny که sympathy میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. And yet, she is also clingy and whiny sometimes bossy and demanding.
[ترجمه گوگل]و با این حال، او همچنین چسبنده و غرغرو گاهی اوقات رئیس و خواستار است
[ترجمه ترگمان]با این همه، و whiny و sometimes و demanding و demanding
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. People get rude and whiny and exacting when they are exhausted.
[ترجمه گوگل]مردم وقتی خسته می شوند، بی ادب، ناله و سختگیر می شوند
[ترجمه ترگمان]وقتی خسته می شوند، مردم خشن و خسته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He acts like a whiny princess when he's on stage.
[ترجمه گوگل]وقتی روی صحنه است مانند یک شاهزاده خانم غرغرو رفتار می کند
[ترجمه ترگمان]وقتی روی سن است مثل یک پرنسس whiny رفتار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Do you tend to be whiny?
[ترجمه گوگل]آیا تمایل به ناله کردن دارید؟
[ترجمه ترگمان]آیا شما تمایل دارید whiny باشید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Writers, they say, are whiny, self - indulgent creatures who spend too much time alone.
[ترجمه گوگل]آنها می گویند نویسندگان موجودات غرغرو و خودخواه هستند که زمان زیادی را تنها می گذرانند
[ترجمه ترگمان]می گویند نویسندگان، whiny، self هستند که زمان زیادی را به تنهایی سپری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. People get rude and whiny when they are exhausted.
[ترجمه گوگل]مردم وقتی خسته می شوند بی ادب می شوند و ناله می کنند
[ترجمه ترگمان]وقتی خسته شدن مردم بی ادب و عصبانی میشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I get tired of hearing my teacher's whiny voice.
[ترجمه گوگل]از شنیدن صدای ناله معلمم خسته می شوم
[ترجمه ترگمان]از شنیدن صدای whiny معلمم خسته شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Talking in a whiny voice may be dementing but it is not gross misconduct.
[ترجمه گوگل]صحبت کردن با صدای غرغر ممکن است زجرآور باشد اما رفتار نادرست فاحشی نیست
[ترجمه ترگمان]صحبت کردن با صدای whiny ممکن است غیر عادی باشد اما سو رفتار زشت نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When he complained about the tax increase, he was joining the whiny chorus of local boys on the Ryder Cup team.
[ترجمه گوگل]وقتی او از افزایش مالیات شکایت کرد، در حال پیوستن به گروه کر پسران محلی در تیم رایدر کاپ بود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که او از افزایش مالیات شکایت داشت، او در حال پیوستن به آواز دسته جمعی پسران محلی در تیم Ryder Cup بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Her husband became aggravated by her constant nagging and whiny voice.
[ترجمه گوگل]شوهرش از صدای ناله و ناله دائمی او عصبانی شد
[ترجمه ترگمان]شوهرش از شنیدن صدای ناله و ناله همیشگی او ناراحت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Some who see the protesters as a bunch of whiny young leftists opposing the great symbols of American capitalism will be tempted circumstantially to side with Wall Street.
[ترجمه گوگل]برخی که معترضان را مشتی از چپ‌های جوان غرغرو می‌بینند که با نمادهای بزرگ سرمایه‌داری آمریکایی مخالفت می‌کنند، در شرایطی وسوسه می‌شوند که از وال استریت حمایت کنند
[ترجمه ترگمان]برخی از کسانی که معترضین را به عنوان گروهی از چپ گرایان جوان می بینند که مخالف نمادهای بزرگ سرمایه داری آمریکایی هستند، با شور و شوق به طرف وال استریت متمایل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Real men eat meat, regardless of what their know-it-all, whiny physician says every year at the end of the check-up.
[ترجمه گوگل]مردان واقعی گوشت می خورند، صرف نظر از آنچه که پزشک معالج و غرغرو آنها هر سال در پایان معاینه می گوید
[ترجمه ترگمان]پزشکان بدون توجه به آنچه که می دانند، گوشت می خورند، بدون توجه به آنچه که می دانند - همه، whiny پزشک هر سال در پایان این بررسی می گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• continually whining, complaining

پیشنهاد کاربران

Whiney بریتش
Whiny امریکن
( صفت آدم ) نق نقو
غرغرو
ناله و مویه

بپرس