1. A horse whinnied into the cold morning.
[ترجمه گوگل]اسبی در صبح سرد ناله کرد
[ترجمه ترگمان]یک اسب با شیهه به صبح سرد شیهه می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The girl's horse whinnied.
3. With a terrified whinny the horse shied.
[ترجمه گوگل]اسب با نالهای وحشتناک به خود میلرزید
[ترجمه ترگمان]اسب هراسان بر اسب می تاخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Their horses pranced and whinnied.
[ترجمه گوگل]اسبهایشان خرخر میکردند و ناله میکردند
[ترجمه ترگمان]اسب های خود از کار افتادند و شیهه کشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. There I snored and whinnied and gnashed for nearly three hours, awaking refreshed and raring to go at a little after one.
[ترجمه گوگل]تقریباً سه ساعت در آنجا خروپف کردم و ناله کردم و غرغر کردم
[ترجمه ترگمان]در آنجا صدای خر خر خر خر خر و whinnied به گوش رسید که نزدیک به سه ساعت بود که از خواب بیدار شدم و چند بار از خواب بیدار شدم و اندکی بعد از یکی پس از دیگری از خواب بیدار شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I heard the animals whinny and stamp.
[ترجمه گوگل]صدای ناله و مهر حیوانات را شنیدم
[ترجمه ترگمان]صدای whinny و تمبر را شنیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A horse whinnied and reared; the troop trotted quickly out of the inn yard towards the high road.
[ترجمه گوگل]اسبی ناله کرد و بزرگ شد نیروها به سرعت از حیاط مسافرخانه بیرون رفتند و به سمت جاده بلند رفتند
[ترجمه ترگمان]اسب شیهه کشید و سواران شتابان از حیاط کاروانسرا گذشتند و به جاده اصلی رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Kings and sheep and whinnying horses and Serving maids and beggar boys gathered together in the frosty imagined night.
[ترجمه گوگل]پادشاهان و گوسفندان و اسبهای نالهکن و کنیزان خدمتگزار و پسران گدا در شبی یخبندان دور هم جمع شده بودند
[ترجمه ترگمان]پادشاهان و گوسفند و اسب و خدمتکاران و دختران خدمتکار، شب را در تاریکی شب تصور کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Gleeson gave a brief, whinnying giggle.
10. She whinnied and trotted placidly back.
[ترجمه گوگل]ناله کرد و آرام به عقب برگشت
[ترجمه ترگمان]او شیهه کشید و به آرامی به عقب یورتمه رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He concluded that the horses were whinnying to him through affection.
[ترجمه گوگل]او به این نتیجه رسید که اسب ها از طریق محبت برای او ناله می کنند
[ترجمه ترگمان]به این نتیجه رسید که اسب ها با اشتیاق به او گوش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A horse skidded on ice, whinnying loudly as it fell to its side.
[ترجمه گوگل]اسبی روی یخ می لغزد و وقتی به پهلو می افتاد با صدای بلند ناله می کرد
[ترجمه ترگمان]اسب روی یخ لیز خورد و با صدای بلندی که به پهلویش افتاده بود، زوزه کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Tod's glands are in their dream mode, whinnying in nightmare.
[ترجمه گوگل]غدد تاد در حالت رویایی خود هستند و در کابوس ناله می کنند
[ترجمه ترگمان]غدد s در حالت رویایی شان هستند و در کابوس زوزه می کشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Roget's steed reared and whinnied in terror.
[ترجمه گوگل]اسب راجت بزرگ شد و با وحشت ناله کرد
[ترجمه ترگمان]توسن شیهه کشید و با وحشت شیهه کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید